بعثت خاتم پيامبران

محمد صلى الله عليه و آله در آستانه چهل سالگى قرار داشت و آمادگى روحى مناسبى براى قبول يك مسئوليت عظيم يافته بود. اين آمادگى در خلوت كوهستان و انزواى محمد صلى الله عليه و آله از جامعه آشفته مكه حاصل آمد. جبل النور پايگاه تنهائى محمد صلى الله عليه و آله بود و غار حرا ميعادگاه او.
اين خلوت گزينى سخت شگفت سالها ادامه داشت . محمد صلى الله عليه و آله در آستانه بلوغ روحى ، روياهاى صادقانه اى مى بينيد كه حكايت از وقوع حادثه اى بزرگ در آينده نزديك مى دهد. اين حادثه در 27 رجب سال چهل از عام الفيل اتفاق افتاد (610 م ) در روز حادثه محمد صلى الله عليه و آله ديرتر از روزهاى ديگر به خانه برگشت . خديجه سخت نگران شد. اندكى بعد محمد صلى الله عليه و آله با رنگى پريده و تب دار به خانه بازگشت . ماجرا را براى خديجه باز گفت . خديجه دنبال ورقه بن نوفل كه مردى خردمند و هوشيار و چيز فهم بود، فرستاد. ورقه به خانه خديجه آمد و حال محمد صلى الله عليه و آله را جويا شد. او بى درنگ اظهار داشت كه : محمد صلى الله عليه و آله موعود كتاب آسمانى پيشين است ، اين را در تورات و انجيل يافته ام . و چنين بود بدين سان محمد صلى الله عليه و آله نخستين پيام وحى را در صحرا در يافت كرد و رسالت بزرگ انسانى - جهانى او آغاز شد.
نخستين پيام با (اقراء) (بخوان ) آغاز شد، پيامى كه سر فصل آگاهى و دانائى انسان را بيان مى داشت و اين زير بناى فلسفه تعاليم اسلام است .
(سه سال دعوت مخفيانه بود. سپس دستور مبارزه علنى رسيد. شكنجه آغاز شد. پيامبر دستور مهاجرت به حبشه را صادر كرد. مهاجرت به حبشه دوبار صورت گرفت : بار اول يازده مرد و چهار زن . پس از آن كه شنيدند شكنجه مسلمانان تخفيف يافته ، به مكه بازگشتند؛ ولى بر عكس ، سخت تر شده بود بار دوم هشتاد مرد با كودكان و زنانشان هجرت كردند و تا مهاجرت پيامبر به مدينه در آنجا ماندند... در آغاز سال سوم بنى هاشم و مسلمانان در شعب ابو طالب محبوس شدند و تا سال دهم تحريم هر گونه ارتباطى با آنان طول كشيد. شق القمر را در سال نهم نوشته اند و بنابراين در همين ايام دشوار بوده است .
قريب يك ماه پس از نجات از شعب ، خديجه و ابوطالب به فاصله سه روز فوت كردند و محمد صلى الله عليه و آله سخت تنها ماند. چند روز پس از مرگ خديجه ، پيامبر سوده بيوه يكى از مهاجران حبشه را كه در تبعيدگاه وفات كرده بود، بزنى گرفت . چندى بعد عايشه دختر ابوبكر را كه شش ، هفت ساله بود، نامزد كرد. سال يازدهم بعثت شش تن از خزرجى با پيامبر در عقبه ملاقات كردند و رسالت وى را در مدينه نشر دادند. سال دوازدهم بعثت اين شش تن با شش تن ديگر از پيمان عقبه اولى را با پيامبر بستند. در سال دوازدهم ، اسرا و معراج اتفاق افتاد... سال سيزدهم بعثت پيمان دوم عقبه رخ داد و دستور هجرت عمومى به مدينه صادر شد. اصحاب همه رفتند و پيامبر و على عليه السلام و ابوبكر ماندند. در آغاز سال چهاردهم بعثت ، توطئه همدستى در قتل پيامبر صورت گرفت . پيامبر به همراه على عليه السلام و ابوبكر سه روز بعد مكه را ترك گفت . مخالفان پيامبر مدينه را ترك كردند و گروهى كه ماندند، به ظاهر مسلمان شدند و در نهان توطئه مى كردند...).(1)
نخستين مسئوليت محمد (صلى الله عليه و آله ) متوجه خويشان او بود: در پيام دوم وحى فرمان يافت كه خويشاوندان خود را انذار كند.
از ميان زنان ، نخستين ايمان آورنده به محمد (صلى الله عليه و آله ) خديجه بود و از ميان مردان ، على بن ابيطالب كه كودكى ده ساله بود.
در طى سه سال دعوت مخفى سيزده نفر به محمد (صلى الله عليه و آله ) ايمان آوردند.