برج سكوت
((فليسين شاله )) مى گويد ((از ديدگاه زرتشتيان ، جسد مرده را نبايد در خاك نهاد،بلكه بايد پس از مرگ در بناهاى استوانه اىشكل ( برج سكوت ) گذارد، تا خوراك سگ و لاشخورها شود. ولى روح انسان در عدالتخانه الهى محاكمه مى شود؛ نيكوكاران به پاداش مى رسند و به اسمان بالا مى روند ونزد ((اهورامزدا)) براى يارى خدا تا پيروزى نهائى همواره مبارزه مى كنند، و بدكارانبه جزاى خويش مى رسند و در قعر جهنم جاى دارند.))(508)
((جان ناس )) مى گويد: ((زرتشتيان برآننند كه چون چهار روز از مرگ كسى بگذرد، زندگى ديگر او آغاز ميشود. در سه شبانه روز نخستين ، روان او بر سر پيكر خاكى زندگى ديگر متوفى مى نشيند و بر گذشته كردارها و پندارها و گفتارهاى خوب و بد او فكر مى كند، هر گاه نفسى نيكوكار باشد، فرشتگان پاك گوهر او را نوازش دهند و اگر بدكار باشد، ديوان پليد او را آزار دهند و سرانجام او را كشان كشان به كيفرگاه خواهند برد. و چون روز چهارم در رسد، روح مرده به طرف پل چينوات كه گذرگاه مردگان است ، حركت كرده ، در برابر پل ، خداى ميترا و همكارانش (سروش ، راشنو) آن روح را به داورى مى خوانند، در دست راشنو ترازوئى است كه در دو كفه آن كردارهاى نيك و بد را نهاده و مى سنجد، پل صراط (چينوات ) تيغه اى تيزتر از دم شمشير دارد كه در زير آن جايگاه دوزخيان است و چون روان مردگان به آن جا مى رسند، اگر راست كار و راست كردار باشند، آن تيغه تيز در برابرشان پهن شده گذرگاهى نرم مى شود، ليكن اگر بدكردار و دروغ پيشه بودند، آن تيغ بر آنها راه مى بندد. همينكه مرده سه گام ديگر برمى دارد كه يكى نماينده انديشه هاى بد و ديگرى سخنان ناسزا و ديگرى كارهاى زشت او است كه در روزگار زندگى از او سرزد، آن تيغ او را به دو نيمه مى كند و از فراز پل در نشيب دوزخ فرو مى افكند...))(509)
متخصصان دين زرتشت ، بهشت و دوزخ ((گاتها)) را روحانى و درونى توجيه كرده اند. برخى معتقدند كه علاوه بر پاداش روحى و درونى ، در پيام ((زرتشت )) به حيات پس از مرگ و روح حساب اشاره شده است ، و ديگر اديان روز رستاخيز را از دين او اقتباس كرده اند. ((بهشت )) و ((دوزخ )) در ((گاتها)) داراى اصطلاحات ويژه اى است:
1 ((گرودمانه )) مركب از ((گر)) يعنى ((سرود)) و ((دمان )) يا ((مال )) به معنى ((خانه )) است ، يعنى ((خانه نغمه و سرود)). در اوستا ((گروتمان )) و در پهلوى ((گزمان )) يا ((گرشمان )) بكار رفته است .
2 ((من گئير)) يعنى ((بالاترين سرا)) يا ((خانه سرود)) است .
3 ((نگهوش دمانه )) يا ((سراى انديشه نيك )).
4 ((هوشى تئيش )) يا ((سراى آرامش و سرود)).
5 ((وهيشم منو)) يا ((بهترين منش )) كه در اوستا ((اشه و هيشته )) يا ((بهشت )) بكار رفته است و به معناى ((وجدان راحت )) نيز آمده است .
6 ((دروج دمانه )) يا ((سراى دروغ )) كه ((دوزخ درون تيره )) نيز معنى شده است .
7 ((اچيشة مامانه مننكهو)) يا ((سراى برترين منش )).
8 ((اچيشتم منو)) يا ((بدترين منش ، بدترين حالت روحى )) يا ((عذاب وجدان )).
معلوم مى شود كه اين اصلاحات ، به فكر و انديشه و نيّات دخالت و دلالت دارد و معرف يك حالت درونى است و مكان مشخص خارجى را نشان نمى دهند.
در ((گاتها 4/28)) آمد است كه : (( (( من گئير))؛ من روانم را در بالاترين سراى انديشه نيك جاى خواهد داد و با آگاهى از كارها از كارها و پاداشى كه اهورا مزدا مقرر فرموده ، تا زمانى كه در توان دارم ، به مردم مى آموزم كه كوشش كنند.)) (510)
((پورداوود)) محقق ايرانى كلمه ((من گئير)) را اين گونه ترجمه كرده است : ((من بياد سپرده ام كه روانم را با همراهى منش نيك نگهبانى كنم ، چه از پاداش ((مزدا اهورا)) براى كردار نيك آگاهم .)) پور داوود مى گويد: ((در اين سرود پاداش در مقابل كار نيك است . بهترين پاداش ، بالاترين سراى انديشه نيك است ، آنجا كه ضمير روشن و درون پر مهر و فكر نيكوست . اين بهشت مسلما يك كيفيت معنوى و روحانى است نه يك مكان خاصى چون باغ عدن .)) اصولا آغاز پيدايش ((شر و خير)) توجه مى شود و در آن پاداش نيكو كاران و مجازات بدكاران تعيين مى گردد. و اين به وضوح مشخص مى كند كه سخن از ((بهشت )) و ((جهنم )) درونى است و نه تنها منبع و منشاء ((خير)) و ((شر)) در انديشه و منش ما است ، بلكه پاداش و كيفر آنهم در ضمير و خاطر ما است . ((نيك انديش ))، خاطرى آرام و ضميرى روشن خواهد يافت كه ((بهشت )) او است و ((كژانديش ))، به فكر و انديشه تيره و ناآرام دچار مى شود كه ((جهنم )) درون او است . اين تعبير در سرودهاى ديگر تائيد مى گردد:
((بند 11/30: زيان و رنج ديرپا براى پيران دروغ $ و سود بى پايان براى پيروان راستى است $)) در اينجا ديگر سخن از ((بهشت و جهنم )) نيست ، بلكه كيفر و پاداش ره صورت ((رنج ديرپا)) و ((سود بى پايان )) توجيه شده است .
در ((سرودها)) زرتشت از خداوند درباره كيفر پيروان دروغ و پاداش پيروان راستى و پارسايان كه در آبادانى جامعه و پيشرفت راستى و درستى مى كوشند، سئوال مى كند كه در ((بند20)) اين گونه پاسخ داده مى شود: ((كسى كه به سوى زندگى پارسائى آيد، جايگاه او در آينده روشن است ، ولى بدكاران زمانى دراز با شيون و افسوس در تيرگى بسر خواهند برد، براستى زندگى بدكاران ، وجدان آنها را بسوى كردار خودشان خواهد برد.))
در اين بند ((20)) به روشنى و صراحت ، سراى زشت كاران تيرگى درون و عذاب وجدان ناآرام توحيه شده و پاداش نيكوكاران ، جايگاه فروغ و روشنائى كه همان بهشت ((انديشه نيك )) است ، گفته شده است : وجدان بدكاران به سوى كردارشان كشيده مى شود، يعنى كردار بد آنان وجدانشان را معذب خواهد نمود.
برخى محققان با توجه به ((اوستاى موجود))از اين بند نتيجه مى گيرند كه وجدان انسان در روز رستاخيز او را به سوى ((بهشت )) يا ((جهنم )) خواهد كشانيد. در اوستاى موجود آمده است كه : روز قيامت ، ((وجدان )) يا ((دئناى )) نيكوكاران به صورت دختر زيبايى ، و ((دئناى )) زشت كاران به شكل پيرزن زشتى ظاهر شده و آنها را در روى ((پل صراط)) يا ((پل چينوات )) به ((بهشت )) يا قعر ((جهنم )) هدايت خواهد كرد. اگر چه اغلب محققان دين زرتشت اين سروده را معرف روحانى و درونى بودن ((بهشت و جهنم )) در پيام زرتشت مى دانند و نتيجه مى گيرند كه وجدان و ضمير انسان تحت تاثير اعمالش به تيرگى يا روشنى متوجه شده و اين واقعى ترين پاداش و كيفرى است كه مى تواند تحقق يابد. (511)
يك محقق ايرانى در دين زرتشت مى گويد: ((زرتشت صريحا بهشت و دوزخ درونى را مطرح نمود و به واقعيت زندگى پرداخته است و از حيات روانى زنده بودن روح نيز سخن گفته است .)) (512)در اين رابطه ، برخى خاورشناسان معتقدند كه : ((عملى بودن دين زرتشت در سراسر گاتها مشخص است . او پيوسته به نتايج همين دنياى مادى نظر داشته است و بهشت او نيز روحانى است .)) (513)
((ميلز)) معتقد است كه : ((زرتشت به بهشت و جهنم معنوى باور داشته است و مجازات را منشى و ذهنى مى داند. بهشت همان راحتى انديشه و آسايش وجدان و جهنم ، عذاب درونى و ناراحتى فكر است . خلاصه اينكه زرتشت در روزگار قديم اين حقيقت را آشكار ساخت كه بهشت و جهنم در خود ما است .)) (514)
((زهنر))معتقد است كه : ((هر چند زرتشت دنياى مادى و روحانى را از هم جدا مى كند، ولى در اصول او آنها با هم در رابطه بوده و هرگز در مقابل هم قرار ندارند، بلكه ائتلاف با يكديگر دارند. در دين زرتشت ((بهشت و دوزخ )) خانه افكار و وجدان نيك و مسكن بدترين انديشه و منش است . در ((گاتها))بشر آزادى اراده دارد، و اين خود او است كه به نجات يا محكوميت خويش اقدام مى كند.)) (515)
يك محقق غربى مى گويد: ((نه تنها بلكه در برخى از يشت ها نيز، سفر آخرت ، روحانى است . يشت 89/49 بر اين نكته تصريح دارد.)) (516)