سرنوشت اوستا
ابوريحان بيرونى مى گويد: اوستا در خزانه دارا ابن دارا پادشاه ايران بود كه طلا كارى شده بود و بر دوازده جلد گاو نوشته شده بود(414). در روايات اسلامى سخن از دوازده هزار جلد گاو است . و چون اسكندر مقدونى اتشكده پارس را ويران كرد، اين نسخه اصلى اوستا سوخته شد. كه ما در صفحات گذشته به اين موضوع و چگونگى تدوين اوستا اشاره كرديم .
به گفته يك محقق اروپائى : در منابع زرتشتيان امده است كه در گذشته هاى دور، آنان سند ارزنده و گرانبهائى داشتند كه به دست اسكندر از ميان رفت . بنابراين متن مزديسنى قبل از دوره ساسانى در دست نبوده و نيست و آنچه در دست هست ، متون تدوين شده دوره هاى متاخر است كه ((اوستا)) ناميده مى شود(415).
زبان اوستائى در عصر ساسانيان مرده بود و مردم به آن زبان گفتگو نمى كردند و كلمات آن بويژه در كهن ترين متون بطور ناقص فهميده مى شد. سرودهاى مقدس دينى كه موبدان مى خواندند، براى خودشان نيمه مفهوم بود و براى ديگران غير قابل فهم . و اين مسئله باعث شد تا متون موجود را به زبان معاصر آن دوره ترجمه كنند... كتاب اصلى روايات دينى زرتشتيان در زمان ساسانيان ، مجموعه اى بود از سرودهاى آسمانى زرتشت و متنهاى دوره اشكانى با اضافاتى از موبدان (416).
تا قبل از ساسانيان ، پيروان زرتشت كتاب مذهبى خود را سينه به سينه حفظ مى كردند...(417) يك محقق آلمانى مى گويد: حكومت ساسانيان در آغاز با روحانيون زرتشتى متحد شد. ((اردشير اول )) در تدوين ((اوستا)) نقش مهمى داشت (418)محققان اسلامى بر اين باورند كه اوستا هيچگاه تدوين نگرديده است و هميشه سينه به سينه نقل گرديده است . در دوره ايران پس از اسلام ، اين تدوين صورت گرفته تا خود را در رديف اهل كتاب قرار دهند(419). برخى بر اين باورند كه اوستا در دوره هخامنشى مدون بوده است (اين مطلب مورد تائيد محققان شرقى است ) و در حمله اسكندر منهدم شد و دباره در دوره اشكانى تدوين شد. در آغاز دوره ساسانى نيز كار تدوين و ترجمه آن به زبان زنده روز از سر گرفته شد(420) بين اوستاى نخستين و اوستاى دوره ساسانى اختلاف است . دين زرتشت در دوره ساسانى دچار تغيير بسيار گرديد. اين دين در آغاز عصر ساسانى شكل و محتواى ديگرى داشت و در اواخر اين عصر صورتى ديگر. پس از سقوط امپراطورى ساسانى ، روحانيون زرتشتى دريافتند كه بايد دين خود را از انحطاط و انحلال نجات دهند.
آنان اساطير و پيرايه ها را از دين بهى جدا كردند و آئين مزديسنى را بدون زنگ زروان پرستى و خورشيد پرستى ، ارائه كردند. بسيارى از روايات دينى را حذف كردند. بخشهائى از اوستاى ساسانى و تفسير آن را كه آلوده به افكار زروانيه شده بود، از ميان بردند. ((يشت ها)) ى مربوط به ((تكوين )) كه خلاصه انها در ((دينكرت )) باقى مانده ، بقدرى تحليل رفته است كه چند سطرى بيش از آن باقى نمانده است و چيزى از آن مفهوم نمى شود. در هيچيك از متون پارسى ، اشاره اى به اين اصلاح شده را چنان وانمود كردند كه گويا همان دين اوليه است . يك محقق فرانسوى مى گويد: متون مقدس مزديسنان تا اواسط قرن هفتم ميلادى سينه به سينه نگهدارى مى شد. تا اواخر دوره ساسانى كتب مذهبى مدون زرتشتى وجود نداشت . پس از انقراض ساسانيانك موبدان زرتشتى كه مى خواستند از مزاياى اهل كتاب در اسلام برخوردار شوند، به تدوين اوستاى ساسانى اقدام كردند.
اگر چه لفظ اوستا در قرن ششم ميلادى متداول بوده ، ولى معناى اين واژه در آن دوران به معناى قانون بوده است . در سال 634 ميلادى محفوظات و خاطرات تدوين شد و از خط پهلوى به زبان رايج روز نگاشته شد(421). هنر يك ساموئل مى گويد: موبدان براى احكام خود هرگز به كتاب مقدس استناد نمى كنند. در اوائل نيز متونى را آهسته زير لب مى خواندند. و به همين خاطر بود كه ((عربها)) اوستا را ((زمزمه )) ناميده اند. و اين شيوه فراگيرى بسيار قديمى است . بنابراين ، اوستا قبل از دوره ساسانيان هرگز نوشته نشده بود(422).
يك محقق المانى مى گويد: در جنگ ((جلولا)) عده اى از سربازان ايرانى به دست مسلمانان اسير شدند. اسرا از قبول اسلام خوددارى كردند. وقتى فرمانده عرب ، دستور قتل آنان را داد، ((امام على بن ابيطالب (عليه السلام ) فرمود: اينها جزء كفار حربى نيستند، بلكه اهل كتاب مى باشند و من كتاب دينى ايرانيان را ديده و خوانده ام ، آنگونه كه تورات و انجيل را خوانده ام (423).