يسنا

((يسنا)) مهمترين بخش ((اوستا))ست . كلمه ((يسنا)) به معنى ((ستايش و پرستش )) است . ((يسنا)) از ريشه ((يزد)) و ((يزت )) گرفته شده كه ((ايزد)) و ((ايزدان )) نيز از آن مشتق گرديده است .
يسنا شامل 72 فصل كه هر فصل را ((هائيتى )) گويند، مى باشد. ((هائيتى )) به معناى ((پيوند)) است كه در برخى فصول اوستا به آن اشاره شده است . ((يسنا)) را در مراسم مذهبى ، دو ((موبد)) به نامهاى ((زوت )) و ((راسپى )) با هم مى خواندند.
17 فصل از 72 فصل يسنا به نام ((گاتها)) معروف است كه شامل سرودهاى مذهبى است . ((گاتها)) به پنج قسمت تقسيم شده است:
       1 اهنودگات ؛ داراى 7 فصل (از فصل 28 تا 34، شامل 300 خط و 2100 كلمه مى باشد).
       2 اشنودگات ؛ داراى 4 فصل (از فصل 43 تا 46 شامل 330 خط و 1850 كلمه مى باشد).
       3 اسپنتامينوگات ؛ داراى 4 فصل (از فصل 47 تا 50، شامل 146 خط و 900 كلمه است ).
       4 وهو خشرتره گات ؛ داراى 1 فصل ، فصل 51، شامل 66 خط و 450 كلمه است .
       5 وهيشتوگات ، داراى 1 فصل ، فصل 53، شامل 36 خط و 260 كلمه است .
جمع گاتها 17 فصل ، 896 خط و 5560 كلمه مى باشد.
در گاتها نام ((مزدا)) 200 بار و اسم ((زرتشت )) 16 مرتبه و نام ((اشا)) (اردى بهشت ) 180 بار و نام فرشته ((هومن )) (بهمن ) 130 بار آمده است . گاتها از قدمت و اعتبار بيشترى برخوردار است و از جهاتى شباهت بسيار به متون مذهبى ريگ ودا دارد و نيز شبيه نغمات داوودى در زبور مى باشد. علت اين است كه در گذشته مردم خداوند را با كلمات منظوم ستايش مى كرده اند و اين اقتباسى است از دوران بدويت مذهب و عصر بت پرستى . در تلقى بدويان مذهبى ، خدايان را از آواز و ترانه خوش ‍ آيد.
در ادوار گوناگون ((يسنامزدا))، ((امشاسپندان ))، ((يزدات ))، ((زرتشت )) و... مورد ستايش قرار مى گرفتند. هر يك از قسمتهاى ((اوستا)) در مراسم ويژه اى (اعيادك نذورات و...) خوانده مى شود. بعضى فقرات آن براى جلوگيرى از تاءثير ((اهريمن )) (فصل 61) خوانده مى شد. در مواردى جچند ((ديوها)) نكوهش شده اند (يسنا 12) و به ((گرسا)) دشمن دين حمله گرديده اسست (فصل )) بند 24). در هنگام تهيه ((نان فطير)) فصلهاى 3 الى 5 ((يسنا)) را مى خوانند و آن را ((سروش درون )) گويند، زيرا براى ((فرشته سروش )) نذر مى كنند و نيز هنگام تهيه ((هوم )) (شراب مقدس ) فقرات 22 تا 27 ((يسنا)) مى خوانند.
((كريستن سن )) مى گويد ((يشت ))هاى 10 و 19 از همه قديمى تر است .
((بار تلمه )) يشت 15 را از بقيه قديمى تر مى داند. او يشت )) (ونديداد) را ساخته زمان اشكانيان مى داند و معتقد است كه ((يشت )) 16 در اواخر دوره اشكانى ساخته شده و ((خرده اوستا)) در عصر ساسانى تدوين گرديده است . اوستاى دوره ساسانى ثلث يا ربع اوستاى اصلى بوده است و هيچ ماءخذى قبل از آن در دست نيتس .
علت آن است كه آئين زرتشت از حمله اسكندر تا زمان اردشير پايكان به مدت نزديك به شش قرن فاقد كتاب و مركزيت بوده و روشن نيست براى تدوين جديد اوستا از چه منابعى استفاده شده است . بدون شك بسيارى از آداب و عقايد ملل ديگر در اين آئين راه يافته است . پس از مهاجرت زرتشتيان ايران به هندوستان در قرن )) ميلادى آنها در آنجا به گردآورى كتب خود پرداختند و اوستائى جديد تدوين كردند كه از اوستاى دوره ساسانى دوره ساسانى كم حجم تر بود. ((پورداوود)) محقق مشهور متعصب و افراطى ايرانى با همت زرتشتيان هند براى نخستين بار ((اوستا)) را با استفاده از زبانهاى باستانى هند و ديگر منابع مربوطه به فارسى ترجمه كرد(405)