توضيحات پورداوود پيرامون اوستا و بخشها و شرح هاى آن

پورداوود توضيح مى دهد كه ((زند و پازند))، شرح الشرح )) اوستا است ؛ به اين صورت كه ((زند)) تفسير متن اوستاست و ((پازند)) تفسيرى بر ((زند)) است (403). اوستا داراى معانى گوناگونى است كه مجموعه سخنان زرتشت است.اين كتاب به فرمان گشتاسب شاه ايران نگاشته شد. منابع اسلامى متفق اند كه اوستا بر روى پوست گاو (12 هزار پوست ) با طلاى ناب نوشته شده بود. اين اوستا در چهار نسخه نگارش ‍ يافته بود كه يكى در آتشكده آذر گشسب (آذربايجان ) و دومى در تخت جمشيد و سومى در آتشكده بلخ بود و چهارمى را تحويل يك براهمى دادند كه با مريدانى بسيار براى انحراف و انصراف زرتشت از ادعاى خود، از هند به بلخ آمده بود، ولى خود او به زرتشت ايمان اورد. نسخه اى كه در آتشكده بلخ بود، براثر حمله تورانيان كه منجبر به كشته شدن زرتشت گرديد، از ميان رفت و نسخه تخت جمشيد بدست اسكندر به آتش كشيده شد. از ديگر نسخ اطلاعى در دست نيست . محققان گويند كه ((اوستا)) در دوره هخامنشى به زبان اصلى خود نوشته و تدوين شد؛ آن گونه كه قبلا در خاطره ها وجود داشت .
زبان اوستائى از ريشه سانسكريت است و لهجه يكى از ايالات ايران بوده است كه از راست به چپ مى نوشتند و نمونه هائى از الفباى آن در كتيبه ها موجود است ، اگر چه از خط اوستائى اثرى باقى نمانده است . اوستاى دوره هخامنشى در دو نسخه تدوين گرديد؛ يكى را در استخر فارس در دبيرخانه شاهى (گنج نبشت ) يا كتابخانه سلطنتى گذاشتند كه با آتش اسكند بسوخت و دومى را آتشكده آذرگشسب (گنج شاپيگان ) نهادند كه به فرمان ((اسكندر)) به يونانى ترجمه شد. از ان پس ، قرنها بود كه اوستا فقط در خاطره ها محفوظ بود.
((بلاش اشكانى )) به تدوين آن همت گمارد؛ ولى توفيق كامل نيافت . بعدها ((اردشير پاپكان )) مؤ سس سلسله ساسانى و مروج آئين زرتشت با كمك شوراى روحانى و رياست ((تنسر)) (هيربدهيربدان ) ((اوستا)) را از سينه ها و خاطره ها درآورد و مكتوب داشت . گفته مى شود كه ((تنسر)) به ((يونان )) رفت و اوستاى دوران اسكندر را با خود به ايران آورد. آنگاه به فرمان ((شاپور اول )) پسر ((اردشير))، علوم گوناگون آن عصر (ستاره شناسى ، طب ، فلسفه ، تاريخ ، جغرافى و...) را از هند و يونانى و سريانى و... ترجمه كرده و ضميمه ((اوستا)) نمودند. در زمان ((شاپور دوم )) اختلافات مذهبى باعث گرديد كه اوستا مورد تجديد نظر قرار گيرد. در اين زمان ((اذرباد مهراسپند)) (310 379 م .) ماءمور اين كار شد. اين فرد يكى از ((موبدان )) مشهور زمان بود كه كراماتى را به وى نسبت مى دهند. سرانجام ((اوستا)) در اين زمان تدوين شد و رسميت يافت .
اوستاى دوره ساسانى را به سه ((بهر)) و هر ((بهر)) را به هفت ((نسك )) تقسيم كرده اند. اسامى بهرها عبارت است از: گاسانيك ، هايتگ مانسريك ك دانيك . ((بهر اول )) درباره پيدايش جهان ، بهر دوم درباره علوم ، بهر سوم در خصوص ادعيه و مناجات مى باشد. اسامى 21 نسك اوستا عبارت است از:
1 بهر گاسانيك ،
2 سوتكرنسك ،
3 ورشتمان سرنسك ،
4 بغ نسك ،
5 سپنته نسك ،
6 هاتخت نسك ،
7 تسوت نسك ،
8 بهرهاتك مانسريك ،
9 دامدات نسك ،
10 ناترنسك ،
11 پازكسانسك ،
12 اتورات نسك ،
13 بريش نسك ،
14 كشكيرروب نسك ، (بهر دانيك )
15 وشتك نسك ،
16 بغان نسك ،
17 نيكاتوم نسك ،
18 گنه پاسوئرت نسك ،
19 هويسارم نسك ،
20 ساكاتوم نسك ،
21 ونديداد نسك .
خلاصه اين كه اوستاى مدون توسط اين موبد مشهور به پنج قسمت تقسيم مى شود:
11 يسنا، شامل 72 فصل كه 17 فصل آن را گاتها تشكيل مى دهد.
2 ويسبرد، به معناى سروران ، مجموعه اى از ملحقات يسنا شامل 24 فصل است .
3 ونديداد، قوانين و احكام ، داراى 22 فصل است .
4 يشت ها، داراى 21 فصل ، هر فصلى در ستايش يكى از فرشتگان مى باشد.
5 خرده اوستا، شامل ادعيه گوناگونى كه توسط ((آذرپادما را سپند)) از ديگر قسمتهاى اوستا جمع آورى شده است .
اوستاى زمان هخامنشيان داراى هزار فصل بوده كه در زمان ساسانيان 348 فصل آن باقى مانده و شامل 345700 كلمه بوده است . ((فردوسى )) در ((شاهنامه )) اوستا را 1200 فصل مى داند. اوستاى موجود شامل 83 هزار كلمه است.
اوستاى دوره هخامنشى به زبان اوستائى نوشته شد و قسمتى از آن كه در زمان اشكانيان تدوين گرديد، به زبان پهلوى اشكانى نوشته شد. اما در دوره ساسانى ، زبان ((اوستائى )) منسوخ شد. ابتدا به خط ((پهلوى )) ساسانى نوشتند و در حدود قرن ششم ميلادى كه خط ((دين دبيرى )) بوجود آمد، ((اوستا)) را با آن خط نوشتند. كهن ترين نسخه اوستا، اوستائى است كه در حال حاضر در ((دانمارك )) موجود مى باشد.
اوستاى دوره ساسانى به نام ((گزارش )) معروف بود. گزارش معناى ((زند)) است بر ((زند)) تفسيرى نوشته شد و ((پازند)) ناميده شد. برخى محققان معتقدند كه اين تفسير و ترجمه دقيق درست نيست ، زيرا در آن دوران كسى زبان اوستاى را نمى دانست . ((خسرو پرويز)) بار ديگر هوشيارترين ((موبدان )) را ماءمور كرد تا شرح و تفسيرى نوين بر اوستا بنويسند(404).