مكتب هسون دزو
هسون دزو اندكى قبل از مرگ منسيوس به دنيا آمد (298 238 ق .م ) او تاءثيرى شگفت در افكار چينيان داشت . و اين ناشى از تنوع مقاصد و تعدد مبادى مذهبش بود. هسون دزو از يك طرف تحت تاءثير تائوئيسم بود و از ديگر طرف ، از تعاليم گروه قانونى ها پيروى مى كرد. قانونى ها نقطه مقابل آئين كنفوسيوس بودند. ((جان ناس )) اين گروه را به ((فاشيست ))هاى امروزى يا به پيروان ((ماكياول )) تشبيه كرده است كه انديشه فلسفى آنان در جهت توجيه قدرت سياسى بكار مى رفت .
هسون دزو نيز به حفظ و احترام دولت مردان كشور عقيده داشت و نسبت به حسن و قبح فطرى انسان روش خشكى را در پيش گرفت . و از اين لحاظ با منسيوس نيز اختلاف مشرب داشت : آدمى بالفطره فاشد و شرور و پليد است ؛ ولى با تربيت امكان اصلاح او هست ، اگر انسان را به حال خودش رها كنند، مانند نهال نو، كج مى رويد. بنابراين بايد او را با ريسمانى پيچيد تا راست بارآيد. و اين بر خلاف نظريه منسيوس بود. زيرا منسيوس مى گفت : انسان فطرتا پاك سرشت و نيكو روش خلق شده و اين پاكى در وجود او نهفته است كه بايد پادشاهان اين فطرت پاك را به وسيله تربيت خردمندانه به ظهور رسانند. هسون دزو مى گفت : آسمان يك موجود مستقل و مجسم نيست ؛ هر چند كه آسمان صحنه يك سلسله حوادث است ، اما بهر حال اين نام را ما بر آن نهاده ايم . در عين حال آسمان وجود مستقل و ذات جداگانه اى ندارد و دعاى به درگاه آن بيهوده است ؛ زيرا انسان پاسخى دريافت نمى دارد. همه چيز بايد طبق تائو انجام گيرد. و اين عمق تاءثير او از مكتب تائوئيسم است .
هسون دزو منكر وجود خدايان و ارواح مفيده و مضره بود و نيز روان اجداد و نياكان را معدوم و باور آن را موهوم مى دانست . هر اتفاقى در جهان حاكى از اراده تائو است . او كليه عقايد، باورها و سنت هاى اعصار گذشته چين رابيهوده و بى فائده مى انگاشت . او بر خردمندانه بودن عقايد و مناسك مذهبى دينى تكيه داشت و معتقد بود كه در احساسات و عواطف مذهبى نبايد از اعتدال خارج شد. هسون دزو از لائوتسه و كنفوسيوس نيز الهام گرفته بود: قاعده بى را از كنفوسيوس و قانون لائو را از لائوتسه . او خود قواعدى را بر اين دو مكتب افزود و مراسمى وضع كرد و پيروانش رامكلف به اجراى آنها ساخت .
((هان فى دزو)) وارث انديشه و مكتب ((هسون دزو)) است كه اصحاب مدرسه كنفوسيوسى را به خاطر عدم تماس با واقعيت هاى زمان محكوم كرده است .
او نيز به ((جامعه آرمانى )) مى انديشيد: ((كار كشاورزى براى ازدياد ثروت مردم ، گسترش كيفرها براى به فرمان واداشتن بدكاران ، و....))(182)