تابو
تابو نيز اساسا كلمه اى پولينزى است و از سال 1886 در مباحث تاريخ عقايد و اديان به صورت يك اصطلاح در آمده است . مراد از اين كلمه اصول و مقرراتى است كه به موجب آن بعضى از اعمال و يا اشياء حرام و ممنوع شمرده مى شود و خون آن اعمال محرمه را نيز ((تابو)) مى گويند. گاه ((تابو)) در مجموع براى مناسك و شرعيات آئين توتمى بكار ميرود. اين مناسك بر دو قسم اند: 1 سلبى يا محرمات 2 ايجابى يا فرائض . مهمترين مناسك سلبى يا محرمات ، كشتن و خوردن و بى احترامى و لمس كردن و حتى نگاه كردن حيوانات يا گياهان يا اشياء ديگرى است كه ((توتم )) كلانى محسوب مى شوند.
كسانى كه گاوميش توتم آنهاست ، از خوردن گاوميش ممنوع اند. مگر در ضمن مناسك خاصى كه بايد همه اعضاء كلان به عنوان اتصال با توتم خود با تشريفاتى از گوشت آن بخورند. ديگر از امور ممنوعه كار كردن و حتى غذا خوردن در برخى ايام است كه اعياد دينى آئين توتمى محسوب است . ازدواج با اعضاء يك توتم حرام است ؛ يعنى هر فردى موظف است با كلان ديگرى كه داراى توتم جداگانه هستند، ازدواج كند.
ديگر از مراسم سلبى آئين توتمى آنكه : در استراليا چون بخواهند نوبالغى را عضو كلان سازند و به آئين توتمى خود وارد كنند، نخست او را وامى دارند تا مدتى عزلت گزيند و از ديدار زنان و كسانى كه هنوز به جمع اهل دين در نيامده اند، خوددارى كند و بهتر آنكه در جنگلها بسر برد. در اين حال ، اكثر خوراكيها بر وى حرام است ، و آنهائى نيز كه حلال است ، خود نبايد به آن دست برد؛ بلكه مربى مخصوص به مقدارى ضرورى در دهانش مى نهد تا سد رمقش شود. گاه سخت ترين امسكاكها بر نو بالغ تحميل مى شود. و بالاخره پس از طى اين دوره عزلت و رياضت ... به عقيده آنها يك نوع صفا و روحانيتى در نو بالغ پديد مى آيد كه حق شركت در مجامع دينى را پيدا كرده و عضو كلان توتم معينى مى شود.
ديگر از محرمات آن است كه گروههائى كه ((آدم خوارى )) ميان آنها رواج دارد، از خوردن كسى كه عضو كلان توتم است اجتناب مى كنند؛ و به عبارت ديگر، خوردن عضو كلان يك توتم ، بر اعضاء ديگر حرام است .