مراحل شعور دينى انسان
((آگوست كنت )) مى گويد ((شعور انسان سه مرحله رامتناوياطى مى كند؛ مرحله ربانى كه در اين مرحله پديده ها را با خود قياس مى كند و آنها را ازخود قوى تر مى داند. دوم ؛ حالت متافيزيكى است كه انسان براى تببين پديده ها، ازقواى طبيعت چشم مى پوشد و به عالم مجردات راه مى يابد.
سوم ؛ حالت علمى كه آدمى پديده ها را با يكديگر مى سنجد.
حالت ربانى تحولات فكرى انسان از كيش ((فتيش )) آغاز مى شود كه ارواح نيك و بد را در سرنوشت خود دخالت مى دهد. انگاه خدايان متعدد را پرستش مى كند؛ يعنى ارواحى كه شماره آنها كمتر و داراى قدرت بيشترى مى باشند، مورد توجه و نيايش قرار مى گيرند. پس از گذشت مدتى ، اين خدايان را متراكم مى كند و در يك خداى جاى مى دهد و واحد پرستى را به وجود مى آورد. واحد پرستى آن مرحله اى است كه شعور انسان را ابتدا به ماوراء طبيعت و سپس به طبيعت مشغول مى كند. سياهان بدوى نوعى نيروى ماوراء اشياء مادى را پرستش مى كنند كه توان آنها را با ارواح مقايسه كرد.))(56)
((دوركيم ))مى گويد: ((دين بدوى نفوذ و تاءثير فراوانى در زندگى روحانى و اخلاقى و اجتماعى انسان دارد. آنچه در افكار ما مى گذرد مانند: زمان و مكان و افكار عمومى و ادراكات و قوانين اساسى ، همه را مديون دين توتم هستيم . توجه بشر به مكان و زمان رشه اجتماعى دارد كه زائيده دين است .
در بعضى از جامعه هاى استراليائى سطح بشكل يك حلقه ادراك مى شود. زيرا چادر قبيله مانند دايره است و به تعداد بخشهائى است كه جامعه داراست . تشخيص راست و چپ زائيده اجتماع است ، زيرا دست راست با مقدس و دست چپ با پليد بستگى دارد. در انسان حالات روحى گوناگون مانند اداراكات و خاطرات و لذت و رنج و اميال و غيره وجود دارد. فرد در مدتى كه اين حالات را در ذهن مى پروراند و وجود هر يك را در نظر مى گيرد، مدتى را كه بهم مربوط است و در تمام اشياء مشترك است ، تشخيص مى دهد. بنابراين تقسيم زمان ، مربوط به عصر مراسم و اعياد و تشريفات مذهبى است ... ))(57)