پرسشى درباره «همه جانبه بودن» سير عرفانى
در پايان اين فصل به پاسخ پرسش ديگرى مىپردازيم كه درباره «همه جانبه بودن» سير الى الله مطرح مىشود. همان گونه كه در اين فصل به طور مشروح بيان داشتيم، يكى از شاخصههاى مهم و اساسى عرفان حقيقى و اسلامى اين است كه در اين حركت به تمام ابعاد و جنبههاى وجود انسان توجه مىشود. توضيح اين مطلب مفصل گذشت و قصد تكرار آن مطالب را نداريم. پرسشى كه گاهى در اين باره مطرح مىشود اين است كه: اگر انسان نتواند با تمام ابعاد به سوى خدا حركت كند چه خواهد شد و چه بايد بكند؟
در پاسخ اين سؤال بايد بگوييم: اصل اين سخن يك تلقين شيطانى است. اينكه كسى نتواند با تمام ابعاد وجودش به خدا توجه كند، بدين معنى است كه نمىتواند به تمام دستورات اسلام عمل كند! توجه به تمام ابعاد وجود خود چيزى جز عمل كردن به تمامى دستورات شرع نيست. همهجانبهنگرى و توجه به جميع ابعاد وجود انسان در سير عرفانى، در واقع تأكيد بر توجه و عمل به تمامى دستورات شرعى ـ در مقابل توجه و عمل به برخى از آنها و ناديده انگاشتن برخى ديگر ـ است. آيا مىتوان عمداً تنها به برخى از دستورات الهى توجه كرد و برخى ديگر را ناديده گرفت و از عمل به آنها سر باز زد؟! بطلان اين تفكر امرى بسيار واضح و بديهى است. از اين رو است كه تأكيد مىكنيم سؤال مذكور در واقع يك القاى شيطانى است.
حركت همه جانبه در سير عرفانى يعنى انسان به موقع همسر اختيار كند، صاحب فرزند شود، در تربيت فرزند بكوشد، نمازش را تا جايى كه مىتواند در اول وقت بخواند، روزهاش را بگيرد، صله رحم و انفاق داشته باشد، اگر فرصت و توانايى دارد نوافل يوميه را بهجا آورد، در دل شب براى مناجات و اقامه نافله شب برخيزد، به دعاها و اذكارى كه از امامان معصوم(عليهم السلام) رسيده اهميت بدهد، ذكر و توجه قلبى داشته باشد و... . اگر دقت كنيم، اين امور چيزى جز دستورات و توصيههاى مختلف شريعت مقدس اسلام نيست و عمل به مجموع اين دستورات يعنى همان چيزى كه آن را «همهجانبهنگرى» در سير الى الله مىناميم. بنابراين معنا ندارد كه بگوييم ما نمىتوانيم حركت همه جانبه به سوى خدا داشته باشيم؛ چرا كه اين بدان معنى است كه از عمل به بخشى از دستورات خداوند معذوريم!
بلى، اگر كسى در مورد دستور و تكليف خاصى واقعاً قدرت نداشته باشد معذور است؛ چرا كه قدرت شرط عمومى براى هر تكليفى است. اگر كسى به علت بيمارى گوارشى يا كليوى يا هر بيمارى ديگرى قادر به روزه گرفتن نباشد روزه بر او واجب نيست. البته به ظاهر محل بحث و مقصود سؤال چنين جايى نيست، بلكه مراد اين است كه چون حركت همه جانبه امرى مشكل و طاقتفرسا است كه تلاش و پايدارى فراوانى مىطلبد، به حركت در برخى ابعاد بسنده كنيم. در اين صورت سخن همان است كه گفته شد، كه دشوارى حركت همه جانبه در سير الى الله موجب آن نمىشود كه خود را از آن معاف و معذور بداريم.اصولا پيمودن مسير تكامل انسانى و رسيدن به اوج انسانيت و قلههاى رفيع مقامات معنوى و عرفانى كار آسانى نيست. به تعبير يكى از بزرگان، پيمودن اين راه، كندن كوه با مژگان چشم است! مگر ممكن است آدمى به راحتى و بىتحمل هيچ رنج و دشوارى به مقام اولياى خدا و مقامى نزديك مقام انبيا برسد؟! كسى كه توقع چنين مقامات منيع و فتح چنين قلل رفيعى را دارد، بايد دشوارىها و سختىهاى آن را نيز بر خود هموار نمايد. به قول سعدى:
نابرده رنج گنج ميسر نمىشود *** مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
بنابراين طرح اين مسأله كه ما نمىتوانيم در سير عرفانى و تقرب الى الله به همه ابعاد توجه كنيم، يك تلقين غلط شيطانى است. توجه به همه ابعاد گرچه امرى سخت و دشوار است اما ناممكن و خارج از حد توان ما نيست و با تلاش و پشتكار قابل حصول است. اميدواريم كه خداى متعال در سايه الطاف و عنايات ويژه خويش گوشهاى از اين مقامات و لذات معنوى را به ما بينوايان نيز بنماياند. آمين.