ميلهاى موقت و ميلهاى ماندگار
نكته ديگر درباره انواع تمايلات انسان اين است كه از نظر بقا و زوال يكسان نيستند. در حالى كه برخى از ميلها در طول حيات انسان كاملاً پايدار و ثابتند، برخى ديگر تنها در دورهاى خاص از رشد انسان مطرحاند و پس از آن كاملاً فراموش مىشوند و انسان ديگر خواستى نسبت به آنها ندارد. ميل به بازىهاى كودكانه از قبيل همين تمايلات نوع دوم است. انسان در دوران كودكى به بازىها و سرگرمىهاى كودكانه و انواع اسباب بازىها علاقهاى مفرط دارد؛ ولى با ورود به دوران بلوغ، تمام آنها را كنار مىگذارد و حتى گاهى به اسباب بازىهايى كه تا ديروز آنها را مانند جانش دوست مىداشت، نزديك هم نمىشود.
در انسان ميلهايى وجود دارد كه با جسم و اندامهاى بدن ارتباط مستقيمى ندارد و بروز و ظهور، شدت و ضعف آنها به پيرى و جوانى، چاقى و لاغرى انسان ربطى ندارد. برخى از اين ميلها حتى گاهى با پير شدن انسان و ضعف قواى جسمانى، قوىتر و شديدتر هم مىشوند. براى مثال، «ميل به احترام»، از اينگونه است. انسان ذاتاً و فطرتاً دوست دارد كه ديگران به او احترام بگذارند و برايش شخصيت قايل شوند. «نياز به احترام» به گوش، چشم، دست، پا، جهاز تناسلى و ساير اندامهاى بدن ربطى ندارد. انسان در هر حال و با هر سنّى تمايل دارد از شخصيتى والا برخوردار و مورد احترام ديگران باشد. اين ميل هيچگاه پير يا فراموش نمىشود و تا هنگام مرگ نيز در انسان وجود دارد. حتى برخى افراد تا زنده هستند، تلاش مىكنند كه پس از مرگ هم مردم برايشان حرمت قايل باشند و نامشان را به نيكى و احترام ياد كنند. اين خواستى است كه تمامشدنى نيست و بلكه با افزايش سن، افزايش نيز مىيابد.