خروش مردم بر ضد بهائيان در عصر مرجعيت بروجردي
گستاخي گسترده بهائيان به كمك مستقيم و غيرمستقيم استعمار و استكبار جهاني آن چنان رو به افزايش بود، كه به راستي احساس خطر مي شد، دو فرضيه امر به معروف و نهي از منكر، و مسأله دفاع از حق و جلوگيري از فساد، همه را موظف مي كرد كه برابر اين فرقه ي ضاله، قيام كنند، چرا كه وضع آنها، آن هم در عصر مرجعيت مرجع كل حضرت آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي رحمه الله بين سال هاي 1330 تا 1335 شمسي به جايي رسيد كه آنها هر گوشه و كنار كشور را محل تاخت و تاز خود قرار داده بودند... نامه ها و طومارهاي شكايت هاي مردم به دفتر آيت الله العظمي بروجردي رحمه الله سرازير شد. [1] مسلمانان از ايشان مي خواستند، در اين باره اقدام جدي كند، و فرماني براي قلع و قمع اين فرقه ي ضاله صادر نمايد.
آيت الله العظمي بروجردي رحمه الله احساس خطر جدي كرد، خواسته ي ملت را به گوش دولت وقت رسانيد، متأسفانه در آن عصر «حسين علا» نخست وزير بود و خود بابي ازلي (از پيروان يحيي صبح ازل كه ادعاي جانشيني علي محمد باب را مي كرد) به شمار مي آمد.
اقدامات آيت الله بروجردي رحمه الله توسط خطيب توانا حجةالاسلام محمدتقي فلسفي و آيت الله مير سيد محمد بهبهاني فرزند آيت الله سيد عبدالله بهبهاني از رهبران نهضت مشروطه، و ديگران جنب و جوشي در كشور، به خصوص در سطح بالا به راه انداخت، كار به جايي رسيد كه دولت وقت ناگزير شد به عنوان اين فرقه ضاله بهائيت، امنيت كشور را به خطر انداخته اند، براي آرام كردن مردم، مركز بهائيان در تهران به نام «حظيرة القدس» را اشغال كند، و اسناد و مدارك آنها را ضبط نموده، و غيرقانوني بودن آنها را اعلام نمايد. بر همين اساس فرمانداري نظامي تهران براي پايان دادن غائله، گنبد حظيرة القدس را خراب كرد.
سپي لايحه اي به مجلس شوراي ملي بردند تا غيرقانوني بودن بهائيت در مجلس تصويب گردد، در اين ميان سردار فاخر رئيس مجلس وقت، از طرح آن لايحه جلوگيري كرد و با كمال گستاخي گفت: «مسأله ي بهائيت و جلوگيري از آنها يك مسأله ي مذهبي است، و جاي آن مجلس نيست.»
اين برخورد نابخردانه و استعماري سردار فاخر، احساسات علما و مردم را برانگيخت، او را خائن خواندند، و سر و صداي علما و مردم از همه جا بلند شد، ولي با اين وصف لايحه، مسكوت ماند، و آيت الله العظمي بروجردي رحمه الله از اين وقفه، بسيار ناراحت گرديد. تنها گنبد حظيرة القدس تخريب شد، و ساختمان آن تحت اشغال باقي ماند. [2] .
* * *
[1] براي اطلاع از اين نامه ها به كتاب خاطرات و مبارزات حجةالاسلام فلسفي، ص 186 و 188 مراجعه شود.
[2] اقتباس از استاد علي دواني، زندگاني زعيم بزرگ آيت الله بروجردي، ص 361 - 355.