معبد عظيم بهائيان در آمريكا، و روابط آنها با آمريكا
دكتر شلبي در كتاب «مقارنة الاديان» مي نويسد: «زيست بهائيان در شهر عكا (محل قبر حسينعلي بهاء) در قلب اسرائيل، چنان صهيونيست ها و بهائيان را به هم پيوند داده، كه بهائيان نسخه ي دوم يهود شده اند، و در اسرائيل براي تشكيل مجلس عالي بهائيان يك نفر يهودي آمريكايي به نام «ميسيون» را به عنوان رهبر تمام بهائيان جهان انتخاب كردند.
و با كمال تأسف، براي اينكه در آمريكا مردم را به اسلام بدبين كنند، به نام اسلام، به ترويج مرام بابي گري و بهايي گري و قادياني گري پرداخته اند،«عبدالفتاح مليجي» در مجله ي الوعي الاسلامي [1] مي نويسد: در آمريكا دسته هايي به نام اسلام از مرام بابيت و قادياني گري و از همه بيشتر از مرام بهائيت حمايت مي كنند و براي پيشرفت اين فرقه ها در تلاشند.
سپس اضافه مي كند: «در شهر ديلمت نزديك شيكاكو در ايليسوي، كاخ مجللي به عنوان معبد «بهائيان» درست كرده اند كه مي توان بگويم از مهمترين معابدي است كه در آمريكا من ديده ام. اگر بگويم حدود 16 ميليون دلار صرف آن شده تعجب نكنيد، در صورتي كه بهائيان در آمريكا تعداد زيادي نيستند، و شخص ميليونري نيز در ميان آنها نيست، از همه مهمتر اين كه هنگام ورود به معبد، نخستين منظره اي كه به چشم مي خورد نقشه ي بزرگي از اسرائيل است!.» [2] .
اين است خطر اسرائيل و خطر طرفداران بابيت و بهائيت، كه در هر زمان از ابتداء تا حال دوش به دوش استعمار، براي تضعيف و متلاشي كردن پيوند مسلمانان به وجود آمده است.»
از گفتني ها اين كه: عباس افندي وقتي كه قدرت انگليس را ضعيف مي بيند، و آمريكا را صاحب نفوذ و پيشرفت سريع مي يابد، به جانب آمريكا رو مي آورد، و در سفري به آمريكا خطاب به سران امريكايي مي گويد:
«امشب من نهايت سرور را دارم كه در چنين مجمع و محفلي وارد شدم، من شرقي هستم، الحمدالله در مجلس غرب حاضر شدم، و جمعي را مي بينم كه از روي آنان نور انسانيت در نهايت جلوه و ظهور است...»
سپس آمريكايي ها را به سرمايه گذاري در ايران (كه در حقيقت ايجاد استعمار در ايران بود) تشويق كرده و مي گويد:
«از براي تجارت و منفعت ملت آمريكا، مملكتي بهتر از ايران نه، چه كه مملكت ايران مواد ثروتش همه در زير خاك پنهان است، اميدوارم ملت آمريكا سبب شوند كه آن ثروت ظاهر شود.» [3] .
نيز از شواهد ارتباط سران بهايي با آمريكا، مسافرت «احمد سهراب» در عصر رهبري عباس افندي، به آمريكا بود، او در آمريكا به تبليغ بهائيت پرداخت، و پس از مرگ عباس افندي، در سال 1300 شمسي، تسليم جانشين قلابي او «شوقي افندي» نشد، و خود را پيشواي بهائيان بعد از عباس افندي خواند و فرقه اي به نام «بهايي سهرابي» به وجود آورد.
در اين وقت فرد زرتشتي ديگري به نام جمشيد معاني، كه بهايي شده بود، به اندونزي رفت و ادعاهايي كرد و خود را سماء الله خواند، و فرقه ي ديگري به عنوان «بهايي سماوي» به وجود آورد. [4] .
* * *
[1] شماره ي 42، تحت عنوان «صورة عن الاسلام في آمريكا».
[2] تلخيص از مجله الهادي، سال 2، شماره ي 4، ص 164. لازم به تذكر است كه استعمار امريكا، بهائيان را از اطراف دنيا به آمريكا آورده و از آنها نهايت حمايت را مي كند. از اين رو تجمع بهايي ها در آمريكا از همه جا بيشتر است، چنانكه ارتشبد سابق حسين فردوست مي نويسد: «بهايي ها در آمريكا، بسيار قوي هستند و مراكز متعددي از جمله شيكاگو دارند، ايران بعد از آمريكا (در عصر محمدرضا پهلوي) بيش ترين بهايي ها را داشت.» (ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ص 376).
[3] خطابات، جلد 1، ص 33، پرنس دالگوركي، ص 86.
[4] بهائيت مولود تصوف، ص 150.