ميرزا علي محمد در بوشهر
سيد علي محمد پس از خروج از مكتب خانه، و پيدايش روحيه شيخي گري در او، و تماس با علماي شيخيه، در خارج از مكتب خانه، علاقه و ميل شديدي به مطالب عرفاني و رياضت پيدا كرد، در اين زمان (در سن 19 سالگي) همراه دائي خود سيد علي، براي تجارت به بوشهر مسافرت نمود، مدت اقامت او در بوشهر درست روشن نيست، او در بوشهر به رياضت و به اصطلاح تسخير شمس مي پرداخت و با سر برهنه به پشت بام رفته و برابر تابش سوزان و داغ آفتاب در بوشهر به خواندن اوراد و اذكار مشغول مي شد. زعيم الدوله در كتاب مفتاح باب الابواب، ص 112 (عربي) در اين باره مطالبي نوشته كه خلاصه ترجمه اش اين است: «او را به بوشهر فرستادند تا بيست سالگي نزد دائي خود بود و در اين ايام به كارهاي روحي مي پرداخت و به تسخير ستارگان و كواكب اشتغال داشت، به بام كاروان سراي حاج عبدالله كه حجره ي دائيش در آنجا بود مي رفت و سر برهنه تا عصر مي ايستاد و اورادي مي خواند و در نتيجه ناله هاي شديدي بر او غلبه كرد و قواي جسمي او را تضعيف نمود و نصايح دائي او هيچ تأثيري در وي نكرد». نبيل زرندي در تاريخ خود، صفحه 66 مي نويسد: «حضرت باب غالب اوقات در بوشهر كه بودند وقتي كه هوا در نهايت درجه ي حرارت بود، چند ساعت به بالاي بام تشريف مي بردند و به نماز مشغول بودند، آفتاب در نهايت درجه ي حرارت بر او مي تابيد ولكن هيكل مبارك قلبا به محبوب واقعي متوجه بود...» [1] .
و همچنين ميرزا آقاخان كرماني داماد صبح ازل در كتاب خود هشت بهشت [2] در صفحه ي 27 مي نويسد: «در آن ايام داغ تموز (تابستان) كه در بوشهر آب در كوزه مي جوشيد، با كمال نزاكت تمام آن ايام را از بامداد تا شام، آن بزرگوار (ميرزا علي محمد) در بلندي بام ايستاده و در برابر آفتاب به زيارت عاشورا و ادعيه و مناجات و اوراد و اذكار مشغول بودند». [3] .
* * *
[1] تلخيص تاريخ نبيل از اشراق خاوري، ص 66.
[2] درباره مؤلف كتاب هشت بهشت اختلاف نظر است، بعضي آن را به «ادوارد بروان» انگليسي نسبت مي دهند، ولي صحيح آن است كه اين تأليف شيخ احمد و ميرزا آقاخان كرماني است و شايد ميرزا آقاخان در اين زمينه سهم بيشتري داشته است (هشت بهشت، ص الف).
[3] به راستي كسي كه چنين روشي را انتخاب كند، و در برابر تابش آفتاب سوزان بوشهر، صبح را شب نمايد، از او چه انتظار مي رود؟ خود قضاوت كنيد، آيا عقل و مغز صحيحي در او باقي مي ماند؟! ولي همين روش صوفيانه و مقدس مآبانه مي توانست مردم ساده لوح و زودباور را فريب دهد.