بوسيدن ضريح ائمه و خواندن نماز زيارت در حرم امامان

پرسش:

آيا خواندن نماز زيارت در حرم امامان، يا بوسيدن ضريح و قبور ائمه، سزاوار يك موحد مسلمان است و اين گونه اعمال مرده پرستى و شرك نمى باشد؟

پاسخ:

با پرسش چند سؤال كه پاسخ روشنى دارند به تشريح و پاسخگويى سؤال فوق خواهيم پرداخت.
آيا به هنگام عيادت بيماران يا ملاقات زندانيان، بردن هديه اى چون كتاب، دسته گل، ميوه و يا چند كمپوت كار ناپسندى است؟
آيه به هنگام ديدار دوست، بردن هديه اى هر چند كوچك، كار زشتى بوده و نشانه اى از شرك در آن است؟
آيا در هنگام ملاقات و ديدار يكى از عزيزانى كه مدتى است او را نديده ايد، روبوسى و مصافحه نشانه پرستش آن فرد مى باشد و كار زشت و ناپسندى است؟

در كتب اخبار و روايات، بابى تحت عنوان «ثواب هديه دادن به مؤمن» وجود دارد و رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) هم بر آن سفارش نموده اند. بنابراين زمانى كه شخصى به ديدار و ملاقات كسى مى رود، هديه بردن او نشانه اى از انسانيت اوست و از نظر اسلام نيز مستحب مؤكّد است. حال هنگامى كه به ديدار يكى از دوستان يا بستگان متوفى خود مى رويد، چه هديه اى مى توان برايش برد؟
آيا مى توان باز همان گل، كتاب، كمپوت و ميوه را براى او برد؟ يا اين كه با قرآن خواندن، صلوات فرستادن، دعا كردن، ذكر و نماز خواندن و... برايش خيرات مى فرستيد؟
به دليل آشكار و واضح بودن پاسخ اين سؤال، توصيه شده است تا براى ارواح والدين و مؤمنين نماز هديه نماييد. نماز هديه بايد دقيقاً ويژگى بقيه نمازهاى يوميه را داشته باشد و عيناً مانند آن ها باشد، يعنى هم قربه الى الله و هم رو به قبله باشد. در حال خواندن چنين نماز هديه اى با شرايط فوق، چه نشانه اى از شرك مى توان يافت؟! بر اين اساس است كه پيشوايان دينى تأكيد نموده اند كه زائرين پس از زيارت ائمه، دو ركعت نماز قربه الى الله خوانده و ثوابش را نثار روح آن ها نمايند.

به دنبال علاقه وافر شيعيان به اميرالمؤمنين على(عليه السلام) طبيعى است اگر شيعه بخواهد نسبت به كسى شرك ورزد و يا درباره او غلو نمايد لاجرم بايستى اين كار را براى اميرالمؤمنين على(عليه السلام) از همه بيشتر و شديدتر انجام دهد. بنابراين پس از بررسى آداب زيارت آن امام، چنانچه آثار شرك در زيارت نامه امام على(عليه السلام) وجودنداشته باشد، منطقى است كه در زيارت نامه بقيه ائمه كه اولاد او مى باشند نيز آثار شرك وجود نداشته باشد.

در آداب زيارت ايشان آمده است: چون به خندق كوفه رسيدى بگو «الله أكبر أهل الكبرياء و المجد و العظمة الله أكبر أهل التكبير و التقديس...» و چون به دروازه نجف رسيدى بگو } الْحَمْدُ للهِِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلاَ أَنْ هَدَانَا اللهُ...{ و چون به در ورودى صحن مطهر رسيدى بخوان «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ...» و وقتى كه به بقعه مباركه رسيدى بخوان «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ...».
سپس زيارت هاى گوناگون ديگرى كه شامل سلام بر پيامبر و اميرالمؤمنين(عليه السلام)است را بخواند. پس از اتمام زيارت نامه، دو ركعت نماز به عنوان هديه براى آن امام بخواند. نماز هم بايد با همان ويژگى فوق و با نيت تقرب به خدا و رو به قبله باشد. پس از فراغت از نماز و در تعقيبات نماز، اين دعا را بايد بخواند «پروردگارا دو ركعت نماز به سوى سيد و مولاى خود، ولى تو و برادر رسول تو، اميرالمؤمنين على ابن ابى طالب(عليه السلام)هديه نمودم...(1).»

تا آنجا كه ميگويند: خدايا براى تو نماز و ركوع و سجده كردم زيرا براى غير تو نماز و ركوع و سجود جائز نيست كه خدائى غير از تو نيست...

آيا زيارت نامه اى كه از آغاز تا فرجامش ذكر است و حمد و ستايش خدا و وحدانيت حق و شهادت به رسالت محمد(صلى الله عليه وآله)، اگر على(عليه السلام) را عبد صالح خدا بخواند شرك است؟! بايد گفت نه تنها شرك نيست كه توحيد محض است؟!
اما درباره بوسيدن ضريح و قبور ائمه كه بسيارى از مخالفان شيعه آن را حمل بر سجده مى كنند بايد گفت: اولاً «اعمال هر كسى در گرو نيت او مى باشد(2)». ثانياً بوسيدن ضريح و قبور ائمه به قصد سجده بر آن ها نيست بلكه براى اظهار شدت و كثرت علاقه و محبت به آن ها است. بنابراين، اين كار به منزله تكريم و تعظيم آن ها است و هيچ شيعه اى به قصد و نيت خدا بودن يا شريك براى خدا قرار دادن، هرگز اين چنين بر روى خاك نمى افتد(3). اگر اينگونه اعمال شرك و كفر مى بود پيامبران گذشته چنين كارهايى را انجام نمى دادند.
همانطور كه مى دانيد قبلاً در زمان حضرت يوسف و يعقوب(عليهما السلام) كه هر دو پيامبر الهى بوده اند، اينگونه كارها انجام مى شده است. قرآن مجيد مى فرمايد: } وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْياىَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا{; پدر و مادر را بر تخت نشاندند و آنگاه به خاك افتادند و او را سجده نمودند. در آن هنگام يوسف به پدرش گفت: اين تعبير خوابى است كه قبلا ديده ام و پروردگار آن خواب(4) را محقق گردانيد(5)». در مقابل اين عمل نه حضرت يوسف و نه پدرشان حضرت يعقوب آن ها را منع نكرده اند.

سجده روى خاك يا تربت حضرت سيد الشهدا(عليه السلام) سجده براى خداست نه سجده به خاك، همانند سجده فرشتگان به آدم كه اطاعت خداوند و انجام فرامين او بودند. آنكه آدم در برابر خدا قرار گرفته و به جاى خداوند به او سجده شود.

آيا مى توان گفت كه آن دو پيامبر الهى و نيز ملائكه مشرك بوده اند و فقط ابليس موحد بوده است؟ سجده بر آدم به نص صريح قرآن توحيد محض و به فرمان الهى بوده است.

اما درباره بوسيدن و لمس كردن در و ديوار و ضريح معصومين و امام زاده ها و اشياى متعلق به آنان بايد گفت: اين كار نه تنها بدعت و حرام نيست بلكه به دليل متبرك بودن آن ها ريشه در رفتار پيامبران پيشين نيز دارد.
در قرآن مجيد آمده است كه وقتى حضرت يوسف خود را به برادرانش معرفى نمود و آن ها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آن ها گفت: } اِذْهَبُواْ بِقَمِيصِى هَذَا فالقُوهُ عَلَى وَجْهِ أبِى يَأتِ بَصِيراً{; پيراهنم را با خود نزد پدرم ببريد و بر صورتش افكنيد تا ديدگانش بينا گردد(6)».
سپس در جاى ديگرى از همين سوره آمده است: } فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً{; چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پيراهن را بر صورت پدر افكند و يعقوب بينايى خود را بازيافت.(7)»

آيا مى توان رفتار اين دو پيامبر الهى ـ يوسف صديق كه توصيه به ماليدن پيراهن بر چشمان پدرش نموده و يعقوب كه آن را انجام داده است ـ را شرك به خدا و حرام دانست؟ آن هم داستانى كه از زبان قرآن مجيد نقل شده است؟

علاوه بر اين، در صحيح بخارى از عبدالله بن عمر نقل شده است كه: «پيامبر را در حالى ديدم كه حجرالاسود را لمس مى كرد و مى بوسيد(8)». بر همين مبنا است كه كليه مسلمين جهان به هنگام زيارت خانه خدا، براى لمس كردن و بوييدن حجرالاسود مدتها به صف مى ايستند.

حال كه بوسيدن سنگ حجرالاسود و لمس كردن پيران يوسف و ماليدن بر چشم مجاز مى باشد، بديهى است كه مى توان در و ديوار و ضريح امامان را لمس نمود و بوسيد، زيرا تفاوتى بين اشيا (از جهت متبرك بودن آن ها) وجود ندارد؟!

بايد توجه داشت بوسيدن قبور ائمه از روى «محبت» است نه از روى «عبوديت»، و آيا هركسى را از روى محبت بوسيدند، عبادت كرده اند؟!! مانند بوسيدن فرزند، بوسيدن عكس و يا وسائلى كه يادگار فرزندى است كه به مسافرت رفته و يا از دنيا رفته، شرك است.

احمد بن حنبل در مسند (ج6، ص76) و ابن شبه در تاريخ مدينه (ج1، ص90) از عايشه نقل مى كند: پيامبر رفتند و بازگشتند سؤال كردم كجا بوديد؟ فرمود: به من امر شد به بقيع بروم براى آن ها دعا كنم و بر آن ها نماز بخوانم.

**************************************************************************************
1  . المزار، ص50 ; تاريخ بغداد، ج 4، ص468 ; شبهاى پيشاور، ص246 «اللهم إني صليت هاتين الركعتين هدية مني إلى سيدي و مولاي وليك و أخي رسولك أمير المؤمنين و سيد الوصيين علي بن أبي طالب صلوات الله عليه و على آله اللهمّ فصلّ على محمّد و آل محمّد و تقبّلها منّي و أجزني على ذلك جزاء المحسنين، اللهمّ لك صلّيت و لك ركعت و لك سجدت وحدك لا شريك لك لأنّه لا تكون الصلاة و الركوع و السجود إلاّ لك لأنّك أنت الله لا إله إلاّ أنت».
2  . شرح سنن النسائى، ج 7، ص242 ; فتح البارى، ج 1، ص9 «إنّما الأعمال بالنّيات».
3  . هر چند شايسته نيست با چنين حالتى كه مخصوص خداى متعال است در برابر و مقابل غير خدا و بدون نيت قرار گيرد.
4  . در ابتداى همين سوره خبر مى دهد كه يوسف به پدرش گفت: خواب ديده ام كه آفتاب و ماه و يازده ستاره مرا سجده مى كردند. حضرت يعقوب چنين تعبير كرد كه به زودى به مقام بزرگى خواهى رسيد و پدر و مادر و يازده برادر تو را تعظيم خواهند كرد.
5  . يوسف (12): 100
6  . يوسف (12): 93
7  . يوسف (12): 96
8  . مسند احمد، ج 1، صص16 و 26 ; صحيح بخارى، ج 2، ص160 «رأيت رسول الله يستلمه و يقبّله».