شيعه در قرن چهارم هجرى
در قرن چهارم هجرى عواملى به وجود آمد كه براى وسعت يافتن تشيع و نيرومند شدن شيعه كمك به سزايى مى كرد كه از آن جمله سستى اركان خلافت بنى عباسى و ظهور پادشاهان ((آل بويه)) بود.
پادشاهان ((آل بويه)) كه شيعه بودند، كمال نفوذ را در مركز خلافت كه بغداد بود و همچنين در خود خليفه داشتند (95) و اين قدرت قابل توجه به شيعه اجازه مى داد كه در برابر مدعيان مذهبى خود كه پيوسته به اتكاى قدرت ، خلافت آنان را خورد مى كردند، قد علم كرده آزادانه به تبليغ مذهب بپردازند.
چنانكه مورخين گفته اند در اين قرن ، همه جزيرة العرب يا قسمت معظم آن به استثناى شهرهاى بزرگ ، شيعه بودند و با اين وصف برخى از شهرها نيز مانند هجر و عمان و صعده در عين حال شيعه بودند. در شهر بصره كه پيوسته مركز تسنن بود و با شهر كوفه كه مركز تشيع شمرده مى شد رقابت مذهبى داشت ، عده اى قابل توجه شيعه بودند و همچنين در طرابلس و نابلس و طبريه و حلب و هرات ، شيعه بسيار بود و اهواز و سواحل خليج فارس از ايران نيز مذهب شيعه رواج داشت (96) .
در آغاز اين قرن بود كه ((ناصر اطروش)) پس از سالها تبليغ كه در شمال ايران به عمل آورد به ناحيه طبرستان استيلا يافت و سلطنت تاءسيس كرد كه تا چند پشت ادامه داشت و پيش از ((اطروش)) نيز حسن بن زيد علوى سالها در طبرستان سلطنت كرده بود (97) .
در اين قرن ، فاطميين كه اسماعيلى بودند به مصر دست يافتند و سلطنت دامنه دارى (296 - 527) تشكيل دادند (98) .
بسيار اتفاق مى افتاد كه در شهرهاى بزرگ مانند بغداد و بصره و نيشابور كشمكش و زد و خورد و مهاجمه هايى ميان شيعه و سنى در مى گرفت و در برخى از آنها شيعه غلبه مى كرد و از پيش مى برد.
پاورقی ها: ---------------------------------------------------------------------------------------
95-به تواريخ مراجعه شود.
96-الحضارة الاسلاميه ، ج 1، ص 97.
97-مروج الذهب ، ج 4، ص 373. الملل والنحل ، ج 1، ص 254.
98-تاريخ ابى الفداء، ج 2، ص 63 و ج 3، ص 50.