نقد اصل تساوي حقوق رجال و نساء

اكنون كه با نقطه نظر بهائيت راجع به تساوي حقوق زن و مرد آشنا شديد، در اين قسمت به بررسي ادعاي بهائيان راجع به بديع بودن اين اصل مي پردازيم. به عبارت ديگر در متون اسلامي تحقيق و تفحص مي نماييم تا ببينيم نظر اسلام راجع به اصل تساوي اين دو قشر از جامعه چيست و آيا اسلام مخالف تساوي است كه بهائيت خود را موافق آن و مبدع طرح احياي حقوق از دست رفته زنان مي داند؟
در ابتدا لازم است واژه حقوق معنا گردد، سپس اين اصل مورد بررسي قرار مي گيرد.
حقوق از ريشه و معناي سزاوار، درست، راست و يقين است [1] و در اصطلاح عبارت است از، مجموعه مقرراتي كه براي اشخاص، از اين جهت كه در اجتماع هستند حكومت كند.) [2] .
اما نظر اسلام راجع به حقوق زن و مرد را از متون اسلامي پي مي گيريم. از جمله مسائلي كه در قرآن مجيد تفسير شده حقوق زن و مرد است. قرآن در اين زمينه سكوت نكرده و به ياوه گويان مجال نداده است كه از پيش خود براي مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و معناي اين مقررات را نظر تحقيرآميز اسلام نسبت به زن معرفي كنند. [3] .
اسلام پيشاپيش نظر خود را درباره زن معرفي كرده است. [4] قرآن با كمال صراحت در آيات متعددي مي فرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير سرشت مردان آفريده است. قرآن درباره آدم اول مي گويد:
«همه شما را از يك پدر آفريديم و جفت آن پدر را از جنس خود قرار داديم» [5] .
بنابراين در اسلام نظريه تحقير آميزي نسبت به زن درباره سرشت و طينت وجود ندارد. قبل از اسلام بعضي از ملل معتقد بودند كه زن فطرتا پليد است و شيطان از طريق زن، مرد را وسوسه مي كند. در صورتي كه قرآن در اين زمينه ضمير تثنيه آورده و مي گويد: فوس لهما الشيطان. [6] يا (فدليهما بغرور). به ترتيب به اين معنا هستند كه شيطان آن دو را وسوسه كرد - شيطان آن دو را به فريب راهنمايي كرد. بنابراين شيطان هر دو را وسوسه مي نمايد تا مرد را به وسيله زن.
زنان در مقامات روحاني و معنوي نيز با مردان مساوي هستند، قرآن در آيات متعدد تصريح كرده كه پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست، به ايمان و عمل مربوط است. قرآن، هم از مرد قديس صحبت مي كند. هم از زن قديسه ياد مي كند منتها تفاوتي كه بين زن و مرد قائل شده در سير من الحق الي الخلق [7] است؛ در بازگشت از حق به سوي مردم مسئوليت پيامبري است كه صرفا به مرد اعطاء نموده است. [8] .
در برخي از نظريات نسبت به زن صورت تحقيرآميزي نظر شده است و آن در مسئله ازدواج مي باشد كه بعضا ازدواج را دفع افسد به فاسد مي شمارند در صورتي كه اسلام ازدواج را مقدس مي نگرد؛ پيامبر اسلام مي فرمايند: من به سه چيز علاقه دارم بوي خوش: زن و نماز.
برتر اندر اسل مي گويد: در همه آئين ها نوعي بدبيني به علاقه جنسي يافت مي گردد مگر در اسلام، اسلام از نظر مصالح اجتماعي حدود و مقرراتي براي اين علاقه وضع كرده اما هرگز آن را پليد نشمرده است. [9] .
اسلام هرگز زن را مقدمه وجود مرد نمي داند و علت غايي را در كمال صراحت بيان مي كند، قرآن كريم مي گويد: «هر يك از زن و مرد براي يكديگر آفريده شده اند» [10] .
اما يكي ديگر از نظريات تحقيرآميز اين است كه سهم زن در توليد فرزند، بسيار ناچيز شمرده مي شده اعراب جاهليت و بعضي از ملل ديگر مادر را فقط به منزله ظرفي مي دانسته اند كه نطفه مرد را در داخل خود نگه مي دارد و رشد مي دهد اما قرآن معتقد است كه شما را از مرد و زني آفريديم.
بطور خلاصه از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انساني متساوي برخوردارند ولي به دليل تفاوت جنسي و جسمي در جهات زيادي مشابه يكديگر نيستند و به همين خاطر از لحاظ بسياري از حقوق و تكاليف و مجازات ها وضع مشابهي ندارند و تفاوتي كه ميان نظر اسلام و سيستم هاي غربي وجود دارد اين است كه غربيان مي خواهند تفاوتهاي غريزي و طبيعي زن و مرد را در تعيين قوانين، مقررات، حقوق و وظايف آنان در نظر نگيرند ولي اسلام به آن ها توجه دارد. [11] بنابراين اسلام، اصل تشابه را قبول نمي كند اما اصل تساوي را مي پذيرد.
در قسمت بعدي به موارد نقض اين اصل توسط سران بهائيت اشاره مي نماييم.
پاورقی ها: -------------------------------------------------------------------------------------------
[1] فرهنگ لغت خيام. تاليف م. ع. ت. چاپ هجدهم 1373.
[2] كاتوزيان ناصر. مقدمه علم حقوق. چاپ شركت بهمن برنا. چاپ هجدهم 1373.
[3] مطهري. مرتضي. نظام حقوق زن در اسلام. انتشارات صدرا. دي 78.
[4] همان مأخذ.
[5] سوره نساء / آيه 1.
[6] سوره اعراف / آيه 20.
[7] ملاهادي سبزواري در اسفار اربعه خود چهار مرحله براي عارف بيان نموده است كه مرحله سوم آن بازگشت از سوي حق به سوي مردم و خلق است.
[8] نظام حقوق زن در اسلام.
[9] همان مأخذ.
[10] سوره بقره / آيه 178.
[11] نظام حقوقي زن در اسلام.