حبيب الله ثابت پاسال «كارگزار اول محفل بهائيان»
حبيب الله ثابت معروف به ثابت پاسال در سال 1382 ش در يك خانواده ي يهودي بهائي شده، در تهران به دنيا آمد. اجداد او از يهوديان كاشان بودند. پدر او در اواسط عمر به فرقه ي ضاله ي بهائيت پيوست. حبيب الله ابتدا كارگر ساده ي تعمير دوچرخه بود، [1] سپس راننده ي كاميون شد و گاراژي براي تعمير اتومبيل ساخت. در همين زمان موفق شد ديپلم خود را از مدرسه ي «سن لوئي» [2] بگيرد. حبيب الله خود مي گويد كه دوران طفوليتش با فقر و تنگدستي بسيار سپري شده است: «مديران مدرسه مي دانستند وضع مالي دانش آموزان از چه قرار است و از جمله اطلاع كافي داشتند كه زندگي حبيب از اين جهت تعريفي ندارد، بنابراين پيوسته در نظر داشتند كه براي بهبود اوضاع مالي من راه حلي پيدا كنند. يكي از همكلاسي هاي من غلامحسين مصدق فرزند مصدق السلطنه ي مشهور بود. به اين منظور با جناب مصدق السلطنه تماس گرفتند و ايشان هم قبول كردند كه پس از اتمام ساعات درس مدرسه به منزل ايشان بروم و به اتفاق غلامحسين، درس هايمان را مرور كنيم و در مقابل ماهي شصت ريال (شش تومان) به من پاداش بدهند و اين كمك بزرگي به مخارج تحصيلي من بود». [3] .
آنچه موجب ترقي و پيشرفت ثابت پاسال شد، همكاري و همدستي بسياري از بهائيان متنفذ آن دوره و نيز برخي از رجال متمول مشهور دوره ي قاجار با او بود. ثابت پاسال خود در اين باره مي گويد: «مادر «اميرهوشنگ دولو»، [4] دختر ناصرالدين شاه (زن آصف السلطنه) بود. او به اتومبيل خيلي علاقه داشت، روزي آقاي ميرزا احمد راسخ قزويني (از سران بهائي تهران) كه در آن وقت مشاور سرپرست كليه ي امور و املاك آصف السلطنه بودند، با من تماس گرفتند و اظهار داشتند حضرات در خيال خريداري يكي از چهار اتومبيل تعمير شده هستند و احتياج به راننده دارند، آيا مايلي و مي تواني اين كار را بكني؟... من پذيرفتم... آنها با حقوق ماهانه پنجاه تومان مرا استخدام كردند و يكي از اتومبيل هايم را به مبلغ 740 تومان خريداري كردند... علاوه بر حقوق ماهيانه ي پنجاه تومان كه توسط ميرزا احمد راسخ پرداخت مي شد، خانم (زن آصف السلطنه) هر دفعه چند سكه طلا انعام مي دادند...». [5] .
اين موضوع باعث شد كه حبيب الله راننده ي ماهري شود و پس از مدتي اتومبيل را تبديل به تاكسي كرده و از رهگذر آن چند اتومبيل ديگر بخرد. [6] گرچه ثابت پاسال ادعاي خودساختگي مي كرد اما در ثروتمند شدن او عوامل ديگري دخالت داشت، از مهم ترين عوامل در اين زمينه، بايد از برنامه ريزي سركردگان بهائيت نام برد. اين دسته كه از مدت ها پيش و با برنامه ريزي دقيق فكر چنگ اندازي به تمام عرصه هاي اقتصادي ايران را در سر مي پروراندند، انحصار نامه هاي پستي را از رضاخان گرفته و به حبيب ثابت دادند. [7] حبيب ثابت در اين مورد مي گويد: يكي از دايي هاي من معاون وزير پست و تلگراف بود. [8] در آن موقع نامه ها را با قاطر و الاغ به مقصد مي رساندند و دايي من از شاه اجازه گرفت كه با اتومبيل، مرسولات پستي شمال را حمل كنم، شاه هم پذيرفت... و دايي ام امتياز را به من داد. موفقيت اداره ي حمل و نقل در اجراي وظيفه اي كه به عهده گرفته بود و اطميناني كه وزارت پست و تلگراف نسبت به ما در مورد برگزاري چنين مسئوليت خطيري احساس مي نمود، دولت را بر آن داشت، كار حمل و نقل پست راه تهران، قم، اراك، خرم آباد، تا اهواز و خرمشهر را نيز به ما واگذار نمايد...» [9] .
به اين ترتيب كارگردانان حكومت رضاخان با هدف تقويت فرقه ي بهائيت، در مورد بهبود وضع ارسال مراسلات شمال تبليغ كردند و با اين تمهيدات، امتياز حمل مرسولات پستي سرتاسر كشور را به سران اين فرقه واگذار نمودند و حبيب ثابت از سوي بهائيان، اداره ي امور آن را به عهده داشت.
«ثابت پاسال» پس از فعاليت در بازار اتومبيل به راهنمايي و سرمايه ي بهائيان، در زمينه ي فروش ماشين آلات نجاري مشغول شد و پس از مدتي به ياري برخي از سران متمول، كارخانجات تجاري و مبل ثابت را راه اندازي كرد و نجاري را به حالت صنعتي درآورد. [10] در آن ايام رضاخان روي مظاهر زندگي غربي، تبليغ و تأكيد فراوان مي كرد و براي آماده كردن زمينه ي آن مي كوشيد تا ظاهر زندگي مردم را هم مانند غربيان كند. بر اين اساس مبل و صندلي در خانه هاي ايراني جاي خاصي پيدا كرد و وسيله ي تفاخر اشراف و قشر جديد سرمايه دار شد. تعويض هر ساله ي مبلمان خانه هاي اشراف و ورود انواع صندلي به خانه ها و ادارات رونق ويژه اي به اين حرفه داد. از همه مهم تر ساخت درهاي مجلل كاخ شاه و مبلمان آن و تعويض سالانه ي آنها، رونق كار «ثابت» را بالا برد [11] و ثابت به نمايندگي از سوي بهائيان كوشيد تا با رواج «روحيه مصرف گرايي» از آن نهايت بهره برداري را نمايد.
ثابت پاسال در گرماگرم جنگ جهاني دوم به آمريكا رفت [12] و در اوايل 1330 ش به ايران بازگشت؛ «پس از جنگ به ايران بازگشتم و توانستم تشكيلاتي به وجود آورم و كارخانجات مختلف نظير لاستيك سازي، پپسي كولا و بسياري از كارخانه هاي توليد مواد اوليه را به وجود بياورم...». [13] .
دوره ي جديد فعاليت هاي اقتصادي ثابت پاسال، پس از كودتاي 28 مرداد 1332 آغاز شد. او در اين زمان علاوه بر اين كه نماينده و مباشر تام الاختيار بهائيان ايران، در امور اقتصادي و تجارتي بود - به عنوان نمونه سررشته ي اداره ي بخشي از امور اقتصادي و بهره برداري از سرمايه ي «شركت امنا» [14] بر عهده ثابت پاسال بود - از سوي آمريكاييان نيز مأموريت داشت تا براي توليدات آنان در ايران بازار مصرف ايجاد نموده و راهي را براي تسلط كامل اقتصادي بر ايران هموار سازد. او طي اين مدت توانسته بود كارخانجات متعدد كوچكي چون كارخانه ي توليد و تصفيه ي روغن موتور و تأسيس دو كارخانه ي بشكه و قوطي فلزي، كارخانه ي جنرال تاير، ايجاد شركت فيروز و نمايندگي هواپيمايي «پيچر گرافت» را در جهت فروش كالاهاي آمريكايي تأسيس نمايد. [15] اما مهم ترين اقدامش پس از بازگشت به ايران، ايجاد كارخانه «پپسي كولا» (1324 ش) بود. ثابت پاسال وقتي براي ايجاد اين كارخانه و اخذ امتياز اقدام نمود، متوجه شد كه پيش از اين يك سرمايه دار ديگر ايراني درصدد راه اندازي كارخانه ي مشابهي شده است و حتي ماشين آلات مربوط به آن را خريده و به گمرك ايران فرستاده است. حبيب ثابت با آگاهي از اين امر فورا دست به كار ايجاد مشكل براي رقيب خود شد و با مدد كارگزاران آمريكايي و شبكه ي بهائيت، در كار تأسيس كارخانه ي رقيب كارشكني كرد و ترتيبي داد تا براي نزديك به دو سال ماشين آلات كارخانه ي وي در گمركات ايران بلاتكليف باقي ماند. [16] .
ثابت پاسال درباره ي ساخت كارخانه و همياري دوستان يهودي و بهائي اش مي نويسد: «... كجا و كدام زمين را مي توان اختيار كرد كه براي ساختن نوشابه و پرداختن همگي كارها مربوط به آن همچنين براي پخش، سهولت حضور كارگران و شايستگي و آمادگي را داشته باشند، با جناب «عبدالميثاق ميثاقيه» كه بينش او در كارها و كوشش او در خدمت، مشهور خاص و عام بود، به مشورت و بازديد زمين هاي متعدد و مختلف در هر سوي تهران پرداختيم. سرانجام قطعه زميني به مساحت هشت هزار متر مربع در جاده ي كرج نزديك طهران يافتيم، نقشه ي كارخانه هم با همكاري مهندسان عالي مقام آلماني و آمريكايي تهيه و نخستين بناي كارخانه ي پپسي كولا در طهران آغاز گشت. ساختمان سقف و ستون هاي آن به كفايت كارخانه ي ارج واگذار گرديد». [17] .
نگاهي به فعاليت هاي اقتصادي و تجاري ثابت در اين دوره نشان مي دهد كه تمام اين فعاليت ها با همكاري دوستان يهودي و بهائي ثابت و غصب اراضي مردم و حمايت كارتل ها و تراست هاي آمريكايي صورت گرفته است. بيش از 99 درصد اجناسي كه شركت هاي متعلق به ثابت به ايران وارد مي كردند، از پپسي كولا گرفته تا تلويزيون هاي [18] (R.C.A) و لاستيك «جنرال» و انواع گوناگون لوازم آرايشي، همگي ساخت آمريكا و متعلق به كارتل ها و تراست هايي بودند كه تمام آنها متعلق به يهوديان صهيونيست بود. اما آنچه در اين ميان جالب توجه است، همكاري دستگاه دولتي با برنامه هاي ثابت پاسال بود. «ثابت» با «حسين علاء» دوستي نزديك داشت و در بسياري از زد و بندها و سوءاستفاده هاي اقتصادي با هم شريك بودند. بسياري از تأسيسات ثابت با حمايت هاي مالي علاء صورت مي گرفت. سيد مهدي مير اشرفي نويسنده ي مقاله ي روزنامه ي «آتش» كه در نوشته اش حسين علاء را مخاطب قرار داده بود، در اين خصوص مي نويسد: «... به متصديان امر دستور بدهيد پرونده ي شركت در معاملات خارجي را نگاهي بكنند... پس از پرونده ي انتخابات دوره ي نوزدهم و شركت معاملات خارجي اشاره اي نيز به پرونده ي كلان، شركت ثابت پاسال، به دوست دو جان در يك قالب آقاي علاء و حبيب الله خان ثابت بكنيم... زمين خوار كبير چه كسي به جز آقاي حسين علاء مي توانند باشند... زمين هاي دشت گرگان، زمين هاي كنار راه آهن اهواز، زمين هاي ساختمان تلويزيون و ده ها نمونه ي ديگر». [19] .
خود ثابت در خصوص همكاري علاء با وي در تأسيس شركت پپسي كولا و انتخاب نام شركت مذكور مي نويسد: «روزي در خانه ي شادروان حسين علاء ميهمان بودم، مادر همسرشان كه خانمي از خاندان شريف و همسر ناصرالملك بود نيز حضور داشتند، چون سخن از تشكيل شركت نوشابه و انتخاب نام آن به ميان آمد، ايشان اظهار داشتند، نام اين شركت را «زمزم» بگذاريد، راستي چه نامي در خور اين نوشابه و متناسب اين شركت بود». [20] .
استقبال دوستان و همكاران بهائي و يهودي ثابت پاسال و تشويق دستگاه دولتي سبب شد كه ثابت تعداد كارخانجات توليد پپسي كولا را در ايران به دوازده كارخانه برساند. جهانشاه صالح، وزير بهداري كابينه ي علاء، در مجلس شوراي ملي رسما از اقدامات حبيب ثابت در تأسيس كارخانه ي پپسي كولا قدرداني كرد. [21] ثابت پاسال خود در خصوص تشويق و تحسين خاندان پهلوي مي گويد: «... شهرت كارخانه سبب شد كه شاهدخت شمس پهلوي و همسر محترمشان جناب پهلبد و سپهبد يزدان پناه همه به بازديد آن آيند و تشويق و تحسين ايشان براي كارمندان و كاركنان و همچنين مؤسس كارخانه مايه ي مسرت و افزوني شوق در كار و فعاليت گرديد... و سبب شد تعداد اين كارخانه را در شهرهاي مختلف توسعه دهيم». [22] اما روزهاي رونق پپسي كولا چندان به درازا نكشيد. مردم در ابتداي امر كه ثابت پاسال را به درستي نمي شناختند، از پپسي كولا استقبال كردند، اما زماني كه با روشنگري علما و مراجع تقليد دانستند كه او بهائي است و با سرمايه ي جامعه ي بهائيان كار مي كند، آن را تحريم كردند و با اين كه كارخانه ي توليد پپسي كولا به شدت از سوي سربازان فرمانداري نظامي تهران و مأموران شهرباني و كارآگاهان مخفي پليس به طور شبانه روزي محافظت مي شد، چندين بار آن را طعمه ي حريق ساختند. در همان روزها حبيب ثابت مصاحبه اي ترتيب داد و درباره ي آتش سوزي كارخانه ي پپسي كولا به خبرنگاران گفت: «... از چندي قبل به ما خبر رسيد كه مخالفان درصدد توطئه اي هستند كه كارخانه پپسي كولا
را آتش بزنند... به ما اطلاع رسيده بود كه در روزهاي عاشورا و تاسوعا اين كارخانه را آتش خواهند زد، ما جريان را به فرمانداري نظامي اطلاع داديم كه تيمسار بختيار عده اي سرباز به محافظت اين كارخانه گماشت و شهرباني و ژاندارمري هم بر تعداد مأموران خود افزودند... به اين ترتيب اين حادثه در روز عاشورا عملي نگرديد... تا اين كه ساعت شش بعدازظهر روز پنج شنبه چهار نفر ناشناس به وسيله ي نفت، انبار تخته و پوشال اين كارخانه را آتش زدند... من جريان را به اطلاع آقاي حسين علاء نخست وزيري و آقاي اسدالله علم وزير كشور رساندم كه آقاي نخست وزير رسما از اين ماجرا اظهار تأسف كردند...». [23] اقدامات محافظتي رژيم براي محافظت از كارخانه ي پپسي كولا نشان دهنده ي ميزان وابستگي حكومت پهلوي به سرمايه داري جهاني و بيانگر نفوذ فراوان بهائيت در اركان قدرت است. به رغم مخالفت هاي شديد مردم و روحانيون، توليد پپسي كولا ادامه داشت و ثابت پاسال چنانكه ذكر كرديم، شعبات اين شركت را در شهرهاي مختلف نيز توسعه داد. [24] .
ثابت پاسال مالك 41 كارخانه ي عظيم صنعتي و ده ها شركت بزرگ تجاري بود كه سرمايه ي تمام آنها متعلق به جامعه ي بهائيت بود و در تحكيم و تقويت فرقه ي مذكور صرف مي شد؛ از جمله شركت ايران فولكس، تلويزيون ايران، راديو تلويزيون ايران، شركت ايران گاز، شركت جانسون و جانسون، شركت مينا و... كه بازار مصرف كالاهاي وارداتي كشورهاي آمريكا و اسرائيل بودند.
پاورقی ها: -------------------------------------------------------------------------------------------
[1] حبيب ثابت پاسال، خاطرات حبيب ثابت پاسال، ناشر: ايرج و هرمز ثابت، لس آنجلس، 1993، صص 50 - 5.
[2] مدرسه ي «سن لوئي» ممتازترين مدرسه ي آن ايام بود، بيشتر اشراف ثروتمند، فرزندان خود را به اين مدرسه مي فرستادند. ادعاي حبيب ثابت در مورد فقر و ناتواني در زندگي اش و همچنين تحصيل او در اين مدارس متناقض به نظر مي رسد.
[3] همان، ص 28.
[4] اميرهوشنگ دولو يكي از آلوده ترين عناصر درباري محمدرضا شاه پهلوي بود، او عنوان رسمي «پيشخدمت مخصوص محمدرضا شاه» را داشت، اما كار اصلي او تهيه ي زنان آلوده و روسپي براي شاه و رجال فاسد دربار بود. دولو در زمينه ي قاچاق و معاملات مواد مخدر هم فعال بود، تجارت ترياك و هروئين ايران در انحصار او و اشرف پهلوي بود. (ر. ك: معماران تباهي، تهران، دفتر پژوهش هاي مؤسسه ي كيهان، چ 3 ، 1376، ص 12).
[5] خاطرات حبيب ثابت پاسال، ص 58.
[6] همان، صص 71 و 79.
[7] همان، ص 109.
[8] خليل ارجمند از سران مهم بهائي، جد مادري حبيب ثابت بود و از يهوديان بهائي شده ي كاشان به شمار مي آمد. پسران او رحيم، مسيح، ابراهيم، دايي هاي ثابت پاسال بودند و جزو سرمايه دارترين اشخاص بهائي محسوب مي شدند. رحيم ارجمند از صاحب منصبان وزارت پست و تلگراف بود و در سال 1315 كارخانه ي ارج را تأسيس كرد. (فاضل مازندراني، تاريخ ظهور الحق، ج 9، ص 8، خاطرات حبيب ثابت پاسال، صص 110 - 109).
[9] همان.
[10] زمين كارخانه ي نجاري را عبدالحسين ميرزا فرمانفرما، پدر نصرت الدوله فيروز به ثابت پاسال داد. (ر.ك: خاطرات حبيب ثابت پاسال، صص 138 - 137).
[11] همان، صص 162 - 160.
[12] همان، ص 162.
[13] همان، صص 224 - 220.
[14] «شركت امنا» در سال 1337، با هدف اوليه ي اداره ي اموال و املاك شوقي افندي در ايران تشكيل شد و در 24 ارديبهشت 1337 بدون هيچ نوع مشكلي در دفتر شركت هاي داخلي به ثبت رسيد. ساختمان اين شركت در خيابان ارباب جمشيد واقع بود، بازماندگان ارباب جمشيد زرتشتي آن را به محفل بهائيان فروختند. وظيفه ي اين شركت بر اساس اظهارنامه اي كه در آمريكا و كانادا به ثبت رسيده بود، عبارت بود از: عقد قراردادهاي اقتصادي، قبول وصيت نامه ها، پذيرفتن موقوفات و انجام معاملات تجارتي شركت مذكور. اين شركت سالانه بيش از چهارصد ميليون تومان سود خالص داشت و كارمندان اداره ي كل ماليات بر درآمد تهران همواره با اخذ مبلغي رشوه، از اخذ ماليات كامل از اين شركت خودداري مي كردند. حبيب ثابت نماينده و مباشر تام الاختيار بهائيان در اين شركت بود. (ر. ك: اسماعيل رائين، پيشين، صص 302 - 299 و سند شماره ي 138 از مجموعه ي حاضر).
[15] خاطرات حبيب ثابت پاسال، صص 207 - 189.
[16] مجله ي خواندني ها، شماره ي 10، سال 26، مورخ 24 / 7 / 1344.
[17] خاندان ميثاقيه از يهوديان بهائي شده ي كاشان بودند و با خاندان ارجمند و ثابت ارتباط خويشاوندي داشتند. مهدي ميثاقيه سرمايه دار معروف دوره ي پهلوي و صاحب استوديو ميثاقيه از اين خاندان بود.
[18] كمپاني R. C. A مالك چندين فرستنده ي تلويزيوني و صاحب كارخانه هاي عظيم توليد تلويزيون آمريكا بود.
[19] سيد مهدي مير اشرفي، براي ملت ما علاء برابر با بلا است، آتش، شماره هاي 276، 27 / 2 / 1340.
[20] خاطرات حبيب ثابت پاسال، ص 236.
[21] همان، ص 237.
[22] همان، صص 236 - 235، شركت زمزم در شهرهاي بزرگ نظير خرمشهر، اهواز، رشت، مشهد، اصفهان، تبريز، شيراز و اروميه شعبه داشت كه مديريت تمام اين كارخانجات و سهام آنها متعلق به ثابت و دو پسرش ايرج و هرمز بود.
[23] روزنامه ي كيهان، 11 / 6 / 1334.
[24] حمايت قاطع دستگاه دولتي از سرمايه هاي ثابت پاسال، شدت نفرت و انزجار علما و روحانيون را برانگيخت. آنان حتي اعلاميه هايي در تحريم توليد و مصرف پپسي كولا صادر كردند، اما بهائي ها جهت مخدوش كردن اين نوع مبارزات مكتوبات و اعلاميه هاي جعلي در ميان مردم منتشر مي كردند كه علما فتوا داده اند مشروب غير الكلي و پپسي كولا حلال است. (ر. ك: سند شماره ي 125 از مجموعه ي حاضر)
در روزهاي آخر رژيم پهلوي تعدادي از اين شركت ها و كارخانجات توسط مردم مسلمان به آتش كشيده شد. از جمله در آذرماه 1357 به دنبال زد و خورد بين مردم و بهائيان شيراز، مسلمانان اين شهرستان، كارخانه ي پپسي كولا و كارخانه ي «آسفالت سازي» شيراز را كه هر دو متعلق به ثابت پاسال بود، به آتش كشيدند. (سند شماره ي 157 از مجموعه حاضر).