نگاهي ديگر به سخنان ابن تيميّه
با توجّه به آن چه كه از آيات قرآن و سنّت شريف و گفتار شخصيّت هاي بزرگ علمي اهل سنّت، بيان شد؛ دوباره عبارت ابن تيميّه را مرور مي كنيم كه مي گويد:
وليس في كتاب اللّه ولا سنّة رسوله ولا قول أحد من سلف الأمّة وأئمّتها أنّه ليس بجسم(1)؛ در كتاب خدا، سنّت رسول اللّه و هم چنين گفتار سلف امّت (صحابه) و پيشوايان ديني نيامده است كه خداوند جسم نيست.
مگر «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ»(2) و يا «وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ » از آيات قرآن نيستند؟
و يا آن چه را كه از اُبَيّ بن كعب نقل شد و حاكم نيشابوري و ذهبي به صحّت آن شهادت دادند(3)، خارج از سنّت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي باشد؟! و يا اين كه احمد بن حنبل، بيهقي، قرطبي، عبدالقاهر بغدادي، شهرستاني و ... از علماي اهل سنّت نيستند؟!
مگر نه اين است كه وي به فتواي علماي معاصر خويش به سبب همين عقيده باطلِ تجسيم، محكوم به زندان شد؟
همان طوري كه ابو الفداء در تاريخ خود مي گويد:
استدعي تقي الدين أحمد بن تيميّة من دمشق إلي مصر وعقد له مجلس وأمسك وأودع الاعتقال بسبب عقيدته؛ فإنّه كان يقول بالتجسيم...(4)؛ ابن تيميّه از دمشق به مصر احضار گرديد و پس از محاكمه وي را دست گير و به سبب عقيده اش زنداني كردند؛ زيرا او معتقد بود كه خداوند متعال داراي جسم است.
و به نقل ابن حجر عسقلاني، قاضي مالكي اعلام كرد: فقد ثبت كفره(5)؛ كفر ابن تيميّه ثابت است.
و هم چنين ابن حجر عسقلاني و شوكاني، از علماي بزرگ اهل سنّت نوشته اند:
قاضي شافعي دمشق دستور داد در دمشق اعلان كنند كه: من اعتقد عقيدة ابن تيميّة حلّ دمه وماله(6)؛ هر كس عقيده ابن تيميّه را داشته باشد، خونش هدر و مالش مباح است.
پاورقي ها: --------------------------------------------------------------------------
(1) التأسيس في ردّ أساس التقديس، ج 1، ص 101.
(2) شوري (42) آيه 11.
(3) مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 540.
(4) تاريخ أبي الفداء، ج 2، ص 392 و حوادث 705 و كشف الارتياب، ص 122.
(5) الدرر الكامنه، ج 1، ص 145.
(6) همان، ص 147 و البدر الطالع، ج 1، ص 67.