حصني دمشقي ابن تيميّه را زنديق مي داند

۴. حصني دمشقي ابن تيميّه را زنديق مي داند:
حصني دمشقي(1) مي نويسد: ابن تيميّه اي را كه درياي علم توصيف مي كنند، برخي از پيشوايان، او را زنديق (ملحد) مطلق مي شمارند.
علّت گفتار بعضي از پيشوايان هم اين است كه تمام آثار علمي ابن تيميّه را بررسي كرده و به اعتقاد صحيحي برنخورده است؛ مگر اين كه وي در موارد متعدّد برخي از مسلمانان را تكفير مي كند و برخي ديگر را گمراه مي داند.
با اين كه كتاب هاي وي آميخته به تشبيه حقّ به مخلوقات و تجسيم ذات باري تعالي و هم چنين جسارت به ساحت مقدّس رسول اكرم [ صلي الله عليه و آله ] و شيخين و تكفير عبد اللّه بن عباس است.
وي ابن عباس را ملحد و عبد اللّه عمر را مجرم، گمراه و بدعت گذار مي داند، اين سخنان ناروا را در كتاب الصراط المستقيم خود بيان كرده است(2).
حصني دمشقي در جاي ديگر مي نويسد:
وقال (ابن تيميّة): «من استغاث بميّت أو غائب من البشر... فإنّ هذا ظالم، ضالّ، مشرك»، هذا شيء تقشعرّ منه الأبدان، ولم نسمع أحدا فاه، بل ولا رمز إليه في زمن من الأزمان، ولا بلد من البلدان، قبل زنديق حرّان قاتله اللّه ـ عزّ وجلّ ـ وقد جعل الزنديق الجاهل الجامد، قصّة عمر رضي الله عنه دعامة للتوصّل بها إلي خبث طويّته في الإزدراء بسيّد الأوّلين والآخرين وأكرم السابقين واللاحقين، وحطّ رتبته في حياته، وأنّ جاهه وحرمته ورسالته وغير ذلك زال بموته، وذلك منه كفر بيقين وزندقة محقّقة(3)؛ ابن تيميّه گفته است: هر كس به مرده و يا فرد دور از نظر استغاثه كند ... ظالم، گمراه و مشرك است.
از اين سخن ابن تيميّه، بدن انسان مي لرزد، اين سخن، پيش از زنديق حرّان، ابن تيميّه از دهان كسي در هيچ زمان و هيچ مكاني بيرون نيامده است. اين زنديق نادان و خشك، داستان عمر رضي الله عنه را وسيله اي براي رسيدن به نيّت ناپاكش در بي اعتنايي به ساحت حضرت رسول اكرم، سيّد اوّلين و آخرين، قرار داده و با اين سخنان بي اساس، مقام و منزلت آن حضرت را در دنيا پايين آورده است و مدّعي شده است كه حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بين رفته است. اين عقيده به يقين كفر و در واقع زندقه و نفاق است.
پاورقي ها: --------------------------------------------------------------------------
(1) خيرالدين زركلي وهّابي در شرح حال حصني دمشقي، مي گويد: «او امام و پيشوايي است فقيه، باتقوا و پرهيزكار، داراي تأليفات زيادي است كه يكي از آنها دفع شبه من شبّه وتمرّد مي باشد». الأعلام، ج ۲، ص ۶۹.
شوكاني مي گويد: «با اين كه خيلي ها از تشييع جنازه او مطلع نشده بودند به قدري جمعيّت آمده بود كه تعداد آنها را جز خدا نمي داند». البدرالطالع، ج ۱، ص ۱۶۶.
(2) «وإنّ ابن تيمية الذي كان يوصف بأنّه بحر في العلم، لا يستغرب فيه ما قاله بعض الأئمة عنه: من أنّه زنديق مطلق وسبب قوله ذلك أنّه تتبّع كلامه فلم يقف له علي اعتقاد، حتّي أنّه في مواضع عديدة يكفّر فرقة ويضلّلها، وفي آخر يعتقد ما قالته أو بعضه.
مع أنّ كتبه مشحونة بالتشبيه والتجسيم، والإشارة الي الإزدراء بالنبيّ[ صلي الله عليه و آله وسلم [والشيخين، وتكفير عبد اللّه بن عباس رضي الله عنه وأنّه من الملحدين، وجعل عبد اللّه بن عمر رضي الله عنهما من المجرمين، وأنّه ضالّ مبتدع، ذكر ذلك في كتاب له سمّاه الصراط المستقيم والرد علي أهل الجحيم». دفع الشبه عن الرسول، تحقيق جماعة من العلماء، ص ۱۲۵.
(3) دفع الشبه عن الرسول، ص ۱۳۱.