گذري بر تعاليم مسلك ازلي

سازندگان اين نحله شبه مذهبي، با چند تغيير (بي مبنا) در احكام اسلام، نبوغ! خود را آشكار كرده اند و توقع هم دارند كه با اين عمل، دنيايي نو بسازند! مثلاً نماز در مسلك ازلي نوزده ركعت است (صبح 6 ركعت؛ ظهر 3 ركعت؛ عصر 4 ركعت؛ مغرب 3 ركعت و عشا نيز 3 ركعت) و اذان و اقامه نمازها نيز شكلي جديد يافته است. روزه نيز نوزده روز است كه قبل از عيد نوروز گرفته مي شود. [1] حج آنان هم در شهر شيراز و زادگاه علي محمد باب به جا آورده مي شود. [2] بسيار خوب، با اين تغييرات چه انقلابي ايجاد مي شود؟!
در اين كتاب عناويني چون حجه الله، امام زمان، دجّال، قائم آل محمد نيز آمده است كه هر كدام از آن ها مصاديق خاص و خودتراشيده اي دارند. مثلاً دجال را ميرزا آقاسي مي دانند [3] و معتقدند كه قائم آل محمد بايد سيدي باشد ايراني كه در آخرالزمان به دنيا مي آيد و قيام مي كند و او همان علي محمد باب است. [4] پس بين امام زمان(ع) كه در قرن سوم هجري غايب شد با قائم آل محمد تفاوت وجود دارد! به عبارتي ديگر، اينان به مهدويت نوعي معتقدند نه مهدويت شخصي. [5] سفياني نيز در اين كتاب حاج محمد كريم خان كرماني معرفي شده است. [6] .
كتاب "هشت بهشت"، ضمناً در زمينه تبليغ به سود گروه و مسلك خاص از طريق دروغ پردازي و تحريف واقعيات تاريخي نيز، يد طولايي دارد. نويسندگان، مدعي اند كه بزرگواراني چون شيخ مرتضي انصاري - آن عالم فرهيخته - در پي اظهار دوستي و مودّت با اين گروه بوده اند، يا حاج ملا علي كني خود را حامي ازلي ها مي دانست و حاج ملا هادي سبزواري برايشان شعر مي سرود. [7] و اين در حالي است كه شيخ انصاري، به روايت شاگردش، حاج ميرزا نصراللَّه تراب دزفولي، در كتاب "لمعات البيان" حتي نسبت به سيد كاظم رشتي احتياط مي كرد و او را لايق در تصرّف مال امام(ع) نمي دانست، [8] چه رسد به باب و صبح ازل! حاج ملا علي كني نيز فقيه متنفذ تهران در عصر ناصرالدين شاه بود كه به گواه اسناد و مدارك موجود، از مخالفان سرسخت و پابرجاي باب به شمار مي رفت و نوشته او در اين زمينه را مي توان در كتاب "عهد اعلي... " (از منابع بهائي و نوشته ابوالقاسم افنان) ديد. حاج ملا هادي سبزواري نيز حكيم پارسا و نام آشناي شيعه در عهد ناصري است كه در زندگي نامه خودنوشت خويش، بخش مربوط به ايام تحصيل در اصفهان، پايه علمي شيخ احمد احسائي را نازل شمرده و در منظومه حكمت خويش نيز، قسمت مربوط به بحث از اصالت وجود، ادعاي احسائي مبني بر اصالت داشتن وجود و ماهيت (هر دو) را خرق اجماعي ناشي از راه نيافتن به كنه مطلب دانسته است. وقتي كه شخصي چون احسائي در نظر حكيم سبزواري چنين رتبتي داشته باشد، تكليف امثال باب و ازل با آن مدعيات عجيب و غريب معلوم است!
پاورقي ها: ---------------------------------------------------------------------------------
[1] همان، ص37.
[2] همان جا.
[3] همان، ص232.
[4] همان، ص250-244.
[5] همان، ص263-262؛ يعني هركس مي تواند مهدي باشد و دليلي نيست بگوييم فقط يك نفر بخصوص (نظير حجه بن الحسن العسكري "عج") هم قائم و هم مهدي است.
[6] همان، ص232.
[7] همان، ص284.
[8] رك: زندگاني و شخصيت شيخ انصاري قدّس سرّه، مرتضي انصاري، تهران، حسينعلي نوبان، چ3، 1369، ص110-109.