كساني از بابيان كه پس از باب ادعاي من يظهر اللهي كردند

با اينكه همه ي بابيان پس از كشته شدن باب، به خلافت صبح ازل گردن نهادند در همان سالهاي نخست كساني چند از سران بابيان، ادعاي «من يظهره اللهي» كردند و خود را همان شخص شمردند كه باب ظهور او را، پيشگوئي كرده بود. اين مدعيان، من يظهره اللهي را 9 نفر نوشته اند، بدين قرار:
1 - سيدي بوده كور در هند از پيروان باب، كه پس از او ادعاي من يظهره اللهي كرد و مانند باب، جملاتي موزون عربي مي ساخت و مانند مرتاضان هندي، كارهاي شگفت انگيزي انجام مي داد و آنها را، معجزه خود مي شمرد، و ميرزا يحيي صبح ازل را تكفير مي كرد. او، گروهي را به گرد خود جمع كرد و مومن خود گردانيد.
2 - حسين ميلاني، يكي از پيروان باب و سران بابي بود، كه پس از كشته شدن باب، سر از اطاعت صبح ازل پيچيد و ادعاي من يظهره اللهي و «حسنيت» كرد و گروهي از بابيان را، بنده خود ساخت.
3 - و نيز سيد كور ديگري از بابيان، پس از باب ادعاي من يظهره اللهي كرده و جمعي را به دور خود گرد آورد.
4 - و ديگر از مدعيان «من يظهر اللهي» بابي اي بوده از ياران سيد باب به نام ميرزا اسدالله ملقب به «ديان» كه جملاتي عربي موزون مي ساخته و خود را همان من يظهره الله مي دانسته، كه باب از ظهور او خبر داده بود. او، توانست گروهي را به وجود آورد به نام «فرقه ي ديانيه» از بابيان.
5 - ميرزا عيدالله نامي از پيروان سيد باب از مدعيان من يظهره اللهي بوده است. نوشته اند كه او مردي بوده فصيح البيان، شيرين سخن و خوش گفتار و داراي ذوق شاعري.
6 - و ديگر حاج ميرزا موسي قمي است، كه ادعاي من يظهري كرده و گروهي از بابيان را مومن خود گردانيد.
7 - همچنين، ملا محمد زرندي بابي اي بوده مدعي من يظهره اللهي.
8 - هشام كاشاني هم از اين مدعيان بوده است، كه توانسته بود چند نفري را از چنگ و اطاعت صبح ازل درآورد. او نيز مانند سيد باب، دليل خود را براي اثبات ادعايش، ساختن آيات عربي مي دانسته است.
9 - و بالاخره نهمين نفر از اين مدعيان من يظهر اللهي، كه گوي شانس و موفقيت و پيروزي را در اين مسابقه ربود، ميرزا حسينعلي بهاء برادر صبح ازل بوده است.
از ميان مدعيان من يظهره اللهي، كه نامبرده شدند تنها اين جناب پيشرفت كرد و در حاليكه آن ديگران در برابر صبح ازل شكست خوردند، بهاءالله بر او پيروز گشت. رمز اين پيروزي او، چنانكه خواهيم گفت، اين بود كه او زمام امور خلافت را عملا از صبح ازل گرفته بود و مردم، يعني بابيان هميشه با او معاشر بودند، نه با صبح ازل.