ارتقاء سيد باب از مهدويت به نبوت
سيد باب چون اوضاع و احوال را مساعد ديد و مخالفان خود را ضعيف تشخيص داد، به امامت و مهدويت قناعت نكرد، بلكه ادعاي پيامبري و نبوت كرد؛ اصلا او، در مدت شش سالي كه برخاست، پي درپي عنوان خود را عوض مي كرد: از بابيت شروع كرد تا به مقام رسالت رسيد و خود را از پيامبران «اولوالعزم» و صاحب شريعت و كتاب، شمرد!
چنانكه در قسمت عقايد خواهيم گفت، در نظر جناب باب، مقام «قائميت» و «مهدويت» بالاتر از درجه نبوت بوده است، از اين رو، به عقيده ي خودش چون علاوه بر مقام رسالت و نبوت، داراي مقام قائميت و مهدويت هم بوده، مقام خود را از مقام پيامبر اسلام، بالاتر مي پنداشت.
منشأ چنين عقيده ي سيد باب، دو چيز بوده است: يكي اينكه در اخبار شيعيان در مورد ظهور امام غايب آمده است، كه چون آن امام آشكار شود، كتاب و شريعتي جديد آورد، بدين معني كه چنان اقدامات و اصلاحاتي عميق در دين اسلام به عمل مي آورد، كه مسلمانان مي پندارند اقدامات و اصلاحات او دين و شريعت تازه است، روي اين مبنا، سيد باب از اينگونه اخبار سود جسته و گفته است، كه: مقام شامخ آن قائم و مهدي موعود، از مقام نبوت هم بالاتر و شامخ تر است و از اين جهت خود را، پيامبر مي خواند!
منشأ ديگر اين ادعا و عقيده ي سيد باب، عقيده ي اسماعيليان قديم بوده است. چند قرن پيش از سيد باب، حسن صباح و پيروان او و به طور كلي اسماعيليان، بر اين عقيده بوده اند كه: هر پيامبري دوري مخصوص كه هزار سال است، دارد كه در آخر هر دوري، قائم ظهور مي كند و دين پيامبر خود را تكميل كرده و صاحب قيامت و همان مهدي موعود خواهد بود. مقام اين قائم، از مقام نبوت و به قول اسماعيليان «از مقام ناطق» بالاتر و والاتر است...
سيد باب نيز، به پيروي از اين عقيده، مقام قائميت و مهدويت را بالاتر از مقام نبوت دانسته و قيام خود را مانند «حسن دوم» كه يكي از جانشينان حسن صباح بود، همان قيامت دانسته و در ضمن، خود را پيامبر مرسل هم شمرده است!