جواب استدلال گلپايگاني
مي گوئيم: حديث مزبور در ص 167 كتاب غيب بحار چنين است: (عن الحرث عن علي عليه السلام انه قال المهدي اقبل جعد بخده خال يكون مبدؤه من قبل المشرق و اذا كان ذلك خرج السفياني فيملك قدر حمل امراة تسعة اشهر يخرج بالشام فينقاد له اهل الشام الاطوائف من المقيمين علي الحق يعصمهم الله من الخروج معه و يأتي المدينة بجيش جرار حتي اذا انتهي الي بيداء المدينة خسف الله به و ذلك قول الله عزوجل في كتابه و لو تري اذ وقفوا فلا فوت و اخذوا من مكان قريب.» يعني مهدي عليه السلام چشمش اقبل و مويش پيچيده و در گونه آن حضرت خالي است و مبدء او از طرف مشرق است و هنگام ظهورش سفياني خروج مي كند و به قدر زمان آبستن شدن زن كه نه ماه باشد سلطنت مي كند، در شام خروج مي نمايد و همه ي اهل آنجا به او مطيع و منقاد مي شوند مگر طوائف چندي كه مقيم بر حقند خداوند ايشان را از خروج با او نگه مي دارد و با لشكر جراري به مدينه مي آيد تا اينكه لشگر او منتهي به بيداء مدينه مي شود و در آنجا خداوند ايشان را به زمين فرومي برد و همين است معني قول خداي عزوجل در كتابش و لو تري اذ وقفوا فلا فوت و اخذوا من مكان قريب.
خوانندگان محترم ملاحظه مي فرمايند كه گلپايگاني در اين حديث، ذيل آن را كه برخلاف مدعاي او دلالت دارد (چون هنگام ظهور سيد باب هرگز جريان سفياني مذكور در حديث در بين نبوده) حذف كرده و تنها صدر آن را كه آن هم چنانكه در جواب خطبه ي سابق گذشت عنوان بسيار عامي است ذكر نموده و بدان بر مدعايش استدلال كرده است.