شگرد تأویل برای انکار فضائل اهلبیت (ع)
آیه تطهیر یکی از آیاتی است که در عظمت شأن اهلبیت (علیهم السلام) نازل شده است و خداوند در آن خطاب به ایشان میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيرًا.[احزاب /33] بهدرستی خداوند اراده کرده است، که اهل بیت را از پلیدی دور کند و شما را پاک و مطهر گرداند.»
در روایات شیعه و اهل سنّت وارد شده که: حضرت على و فاطمه و حسنین (علیهم السلام)، به خدمت پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسيدند و پیامبر آنها را زير عبایی قرار داد و فرمود: «اللهّمّ إنّ هؤلاء أهل بيتي وخاصّتي أذهب عنهم الرجس.[1] خداوندا ایشان اهل بیت من و خاصان نزد من هستند، تو پلیدی را از ایشان دور گردان». سپس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را آورد.
دلالت و ظهور آیه بر پاکی اهل بیت (علیهم السلام) از هر پلیدی و رجس روشن و واضح است. ابن تیمیه که برتری امیرالمومنین در بین صحابه خط قرمز اوست، تلاش دارد، به هر روش ممکن این امر را مردود و باطل نشان دهد. یکی از شیوههای ابن تیمیه تأویل و توجیه روایات فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. او در مورد آیه تطهیر میگوید:
«أمّا آية الطهارة فليس فيها إخبار بطهارة أهل البيت وذهاب الرجس عنهم، وإنّما فيها الأمر لهم بما يوجب طهارتهم وذهاب الرجس عنهم.[2] اما در آیه تطهیر، از طهارت اهلبیت، خبر داده نشده، بلکه به آنها امر شده که طهارت داشته باشند.»
و در مورد دعای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میگوید: «ثمّ إنّ مضمون هذا الحديث أنّ النبي دعا لهم... بأن يکونوا من المتقين الذين أذهب الله عنهم الرجس... فغاية هذا أن يکون هذا دعاء لهم بفعل المأمور وترک المحظور.[3] مضمون این حدیث که دعای پیامبر است ...این است که ایشان از متقین باشند و خداوند رجس و ناپاکی را از بین ببرد، و نهایت چیزی که اثبات میکند این است که دعایی است برای ایشان که اوامر و نواهی الهی را انجام دهند.»
این توجیه ابنتیمیه با اشکالات متعددی رو بهرو است که دو نمونه را بیان میکنیم:
اولاً: تعبیر دارای انحصار است. اراده در این آیه با تعبیر «إنّما» در اهل بیت (علیهم السلام) محصور شده؛ پس اگر مراد از اراده، امر به طهارت باشد، لازمهاش این است که فقط اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به طهارت و دوری از رجس امر شده باشند، که چنین چیزی باطل است.
ثانیاً: علاوه بر این، اجازه ندادن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به امسلمه در وارد شدن به عباء، نشانه دیگری است که مراد، امر به طهارت نیست؛ زیرا امر به طهارت، امر به عموم مسلمانان است و شامل امسلمه نیز میشد و لذا نباید پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از ورود او ممانعت میکردند.
ثالثاً: اگر مراد، صرفاً امر به طهارت باشد، این آیه فضیلتی، برای اهلبیت (علیهم السلام) ثابت نمیکند؛ زیرا هر مؤمنی مامور به طهارت است،[4] حال آنکه خود ابنتیمیه اعتراف به فضیلت بودن نزول این آیه در شأن ایشان دارد.[5]
رابعاً: بنا بر اعتقاد ابنتیمیه، پیامبر مستجاب الدعوة است،[6] لذا به مقتضای آیه و حدیث، اهل بیت (علیهم السلام) بعد از دعای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، متصف به طهارت خواهند بود و در نتیجه، برتری و افضلیت ایشان اثبات میشود.
پینوشت:
[1]. مسند احمد ابن حنبل، ج1، ص330 ، ج4، ص 107، ج6، ص292؛ المستدرک، ج2، ص451، ح3558، بیتا ، بینا.
[2]. منهاج السنّة، ج4، ص21، ریاض، دارهدی،بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. همان، ج5، ص14.
[4]. «الطهارة مأمور بها كلّ مؤمن/ طهارت امری است که هر مومنی به آن امر شده است». منهاج السنّة، ج5، ص14. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. همان.
[6]. همان، ج7، ص55. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید