وقتی اتهام وهابيت دامن صحابه را هم میگیرد!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به تبع افکار و آراء ابن تیمیه که در کتبش، بارها و بارها تکرار شده است، خسارات و ضایعات جبرانناپذیری به امت اسلامی و جهان اسلام وارد شده است. بخش اعظم این خسارات، از جانب وهابیان است، که تقریباً پا جای پای ابن تیمیه گذاشته و عقاید تکفیری[1] او را با حدت و شدت بیشتری، پذیرفته و ترویج میکنند.
وهابیان با استناد به مطالبی که در این کتابها آمده است، سالهاست که مسلمانان و علمای بزرگ اسلامی را به بهانهها و اتهامات واهی تکفیر نموده و تا جاییکه توانستهاند، به همین اتهام، جان، مال، عرض و ناموس ایشان را مورد هجوم قرار دادهاند.
تا اینجای مطلب، مسالهای است که تقریباً هر کس با اندک اطلاعی از اخبار جهان اسلام میتواند صحت آن را تایید کند. اما جالب است بدانید که این تکفیر کردن و مشرک خواندن به سبب اتهاماتی است که از جملهی آنها، متوسل شدن به اولیاء و انبیاء الهی است، که در قید حیات نیستند.[2] ایشان میگویند: هر کس که مرتکب این چنین اعمالی شود بدون شک مشرک و کافر خواهد بود.
اکنون اگر این مساله توسط یکی از صحابه صورت گرفته باشد، طبق حکم وهابیان باید او را چه نامید؟
اگر سوال شود که از کجا چنین ادعایی میکنید، میگوییم ابن ابی شیبه در کتاب مسند خود که از کتب معتبر اهل سنت است، از قول مالک الدار که خزانهدار خلیفهی دوم است، نقل میکند که یک صحابی کنار قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از ایشان خواست که برای نزول باران دعاء کند، تا مردم از قحطی نجات یابند، این مساله به اطلاع خلیفهی دوم هم رسید و ایشان نه تنها چنین مسالهای را شرک نخواند، بلکه آن را مورد تایید هم قرار داد.[3]
آقایان وهابی در حال حاضر حکم این صحابهی پیامبر چیست؟ و از آن بالاتر نسبت به خلیفهی دوم چه نظری دارید؟ حال آیا نباید اهل سنت، آگاه باشند و از کسانیکه به دروغ، خود را اهل سنت خطاب میکنند، دوری گزینند؟[4]
پینوشت:
[1]. تكفير مسلمان مخالف نظريه علماي اهل سنّت.
[2]. توسل به حضرت بعد از رحلت.
[3]. ابوبكر بن ابی شیبه، مسند، ج6، ص 356، عادل بن یوسف العزازی، دارالوطن، ریاض، 1997م.
[4]. شیوههای نفوذ وهابیت در میان اهل سنت.
افزودن نظر جدید