روش ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه

  • 1395/03/12 - 11:40
ابن تیمیه مهم‌ترین رهبر فکری جریان سلفیت محسوب می‌شود. او کتابی دارد به نام منهاج السنه که بسیار معروف و مشهور است. ابن تیمیه این کتاب را به تقاضای عده‌ای در مقام رد بر کتاب منهاج الکرامه علامه حلی نگاشته است. او در این کتاب از روش مغالطه، تکذیب، تشریک، تخریب و تخطئه استفاده کرده، تا کتاب علامه حلی را از اعتبار ساقط کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه مهم‌ترین رهبر فکری جریان سلفیت محسوب می‌شود. او کتابی دارد به نام «منهاج السنه» که بسیار معروف و مشهور است. ابن تیمیه این کتاب را به تقاضای عده‌ای در مقام رد بر کتاب «منهاج الکرامه» علامه حلی نگاشته است.[1] او در این کتاب، همه‌ی تلاش خود را به‌کار گرفته است، تا کتاب علامه حلی را از اعتبار ساقط کند.
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه از روش مغالطه، تکذیب، تشریک، تخریب و تخطئه برای اثبات سخن خویش استفاده کرده است. این در حالی است که قرآن می‌فرماید: «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ.[نحل/125] با حکمت و اندرز نيکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با آن‌ها به روشى که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن. پروردگارت از هر کسى بهتر مى‏‌داند، چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدايت‌‏يافتگان داناتر است‏». اما ابن تیمیه بدون توجه به جدال احسن،  فقط در صدد اثبات سخن خویش است و گویا هیچ تعهدی نسبت به واقعیت ندارد.
او در پاسخ استدلال علامه حلی به حدیث «الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجنه.[2] حسن و حسین آقای جوانان اهل بهشت هستند». که در نزد اهل سنت معروف و مشهور است، می‌نویسد: اگر چه این حدیث در فضیلت حسن و حسین آمده است، ولی در مقابل، احادیثی نیز در فضیلت ابوبکر و عمر آمده است. «أبوبکر وعمر سیدا کهول أهل الجنة ما خلا النبیین والمرسلین.[3] ابوبکر و عمر، آقا و بزرگ همه پیران و سال‌خوردگان اهل بهشت به جز نبیّین و مرسلین هستند.»
ابن تیمیه در مواردی که نمی‌تواند فضیلتی از اهل بیت را انکار کند، با این روش در صدد کم اهمیت جلوه دادن آن می‌شود. او در مواردی که نمی‌تواند، قبح کردار یکی از خلفاء را کتمان کند، به‌جای قبول این نکته، بدتر و قبیح‌تر از آن را مثال می‌زند، تا قبح کار کمتر جلوه کند. مثلاً برای این‌که از قبح و زشتی رفتار یزید و قاتلین امام حسین (علیه السلام) بکاهد، می‌گوید: یزید از مختار بن ابوعبید ثقفی بهتر بود، زیرا مختار اگر چه  مدعی انتقام قاتلین حسین را داشت، ولی ادعا می‌کرد که جبرئیل بر او نازل می‌شود. یزید از حجاج بن یوسف نیز بهتر بود، زیرا حجاج به مراتب ظالم‌تر از یزید بود.[4]
این روش ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه است. اکنون از شما خواننده گرامی می‌پرسم، آیا می‌توان این کتاب را به‌عنوان یک کتاب علمی یا اخلاقی و روایی مورد توجه قرار داد؟!

پی‌نوشت:

[1]. کامپیوتری نور، کتاب‌شناسی نرم افزار کلام.
[2]. احمد بن حنبل، مسند احمد، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1421ق)، ج3 ص3.
ترمذی، سنن ترمذی، دار الفکر، بیروت، لبنان، تحقیق عبدالوهاب عبدالطیف، ج13، ص191.
[3]. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، عربستان سعودی: جامعة الإمام محمد بن‌سعود الإسلامية، 1406ق. ج4، ص86.
[4]. همان، ج4، ص343.

نویسنده: مجتبی محیطی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.