تشکیک در هجوم به خانه وحی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت، بهمنظور تشکیک در هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا (علیها السّلام) مطرح میکنند، این شبهه میباشد که اگر هجوم به خانه حضرت زهرا و شهادت ایشان را بپذیریم، چرا امیرمؤمنان (علیه السّلام) از همسر خود که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، دفاع ننمود. چرا دست به شمشیر نبرد؟
پاسخ:
الف) دست به شمشیر نبردن مساوی با انکار اصل واقعه نیست؛
هدف شبههافکنان وهّابی ایجاد رابطه بین عدم درگیری مسلحانه حضرت و انکار اصل ماجراست؛ بدین معنا که میگویند: چون حضرت علی (علیه السّلام) میتوانست دست به شمشیر برد و نبرد، پس نتیجه میشود که هیچگونه اتفاقی نیافتاده و اصل ماجرای هجوم از ساختههای شیعیان است، در حالیکه با توجه به اسناد و مدارک موجود در این موضوع، اصل هجوم به خانه وحی و به شهادت رسیدن حضرت زهرا (علیها السّلام) ثابت است.
ب) از طرفی امر دائر بود، بین اینکه امیرمؤمنان (علیه السّلام) از حق خود بگذرد، تا اساس اسلام محفوظ بماند، یا اینکه بر گروه مهاجم حمله برده و کار آنان را با نیروی حیدری خویش یکسره سازد، امّا در مقابل این اقدام آغاز روند فتنهها و درگیریهای دامنهداری گردد، که دود آن به چشم نهال نوپای اسلام رفته و این همان آرزوی دیرینه دشمنان داخلی و خارجی اسلام بود، که هر لحظه انتظار وقوع آن را میکشیدند تا با استفاده از این فرصت اصل اسلام را نابود سازند. از بین این دو راه، امیرمؤمنان (علیه السّلام) راه نخست را برگزید و با این فداکاری، دین اسلام را برای همیشه حفظ و دشمنان اسلام را، ناامید ساخت.
ج) همچنین دست نبردن به شمشیر، بهمعنای سکوت و بیان نکردن حقایق و ظلمی که در این مدت به آن حضرت رفته، نیست.
هنگامیکه امیرمؤمنان (علیه السّلام) پس از سالها خانهنشینی و مظلومیت، خلافت ظاهری را بهدست میگیرد، درباره گروهی که بر مسند قدرت نشسته بودند، میفرماید: «همانا این دین در دست اشرار، اسیر گشته بود، با نام دین به هواپرستی پرداخته و دنیای خود را بهدست میآوردند.»[1]
و در جای دیگر، رفتار حاکمان پیش از خود را به افشاندن بذر گناه تشبیه کرده و چنین میفرماید: «کسانیکه تخم گناه افشاندند، با آب فریب، آبیاری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود، درو نمودند.»[2]
پینوشت:
[1]. «فإنّ هذا الدّین قد کان أسیرا فی أیدی الأشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدّنیا.» نهجالبلاغة، نامه 53.
[2]. «زرعوا الفجور و سقوه الغرور و حصدوا الثبور.» نهجالبلاغة، خطبه 2.
افزودن نظر جدید