برخورد دوگانه در عزاداری بر سرکرده وهابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آقایان وهّابی زمانیکه مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) و یا یکی دیگر از اهلبیت عصمت و طهارت نقل میشود؛ آسمان را بر سر شیعیان خراب و گوش فلک را کر کرده و فریاد «واسلاماه» سر میدهند، که بیایید و به فریاد اسلام برسید، که شیعیان دربارهی امامان خود غلو و افراط میکنند و به همینرو از دین خارج گشته و مشرک شدهاند! بهعنوان نمونه، شمس الدین ذهبی هنگامی که به موضوع عزاداری مردم بغداد برای امام حسین (علیه السّلام) میرسد، مینویسد: «در روز عاشورای سال 352 هجری برای نخستین بار به دستور معزالدوله بازارها در شهر بغداد بسته شده، بر سردر مغازهها، پرچمهای عزا برافراشته، طباخان از پخت غذا دست کشیده و برای حسین بن علی (علیهما السّلام) عزاداری و ماتم بهپا کردند. زنها نیز برای عزاداری به خیابانها ریخته، موهای خود را پریشان کرده، به صورتهای خود لطمه زده و با کارهای خود موجبات فریب مردم را فراهم ساختند. خداوند عقلهای ما را پابرجا سازد!.»[1]
همچنین ابن کثیر دمشقی تعبیر زشت دیگری دارد: «رافضیها (شیعیان) در روز دهم محرّم، بدعت زشت و شنیع خود (عزاداری در روز عاشورا) را عملی میسازند...»[2]
در این موارد نهتنها این کارها فریبکاری و بیعقلی، شعار جاهلی، ضلالت و گمراهی، بدعت زشت و شنیع (به تعبیر ابن کثیر) و سرزده از رافضیان خبیث نیست، بلکه عین عقل، خردمندی، هدایت، سعادت، دین و شریعت میشود؛
برای اثبات این موضوع، دو نمونه از خردمندیهای وهّابیت در سوگواری و عزاداری برای امام خود، ابنتیمیه حرّانی را میآوریم تا خوانندگان داوری کنند:
الف) نوشیدن آب نجس غسل و خوردن سدر غسل ابنتیمیه در عزای او؛
ابن کثیر دمشقی دربارهی عزاداری مردم، بههنگام از دست دادن ابنتیمیه با آب و تاب فراوان چنین گزارش کرده: «زنان بسیاری در (تشییع جنازه ابنتیمیه) حاضر شدند، ... گروهی از تشییع کنندگان باقیمانده آب غسل ابنتیمیه و برخی دیگر باقیمانده سدری که با آن، جنازه را شسته بودند، بین خود تقسیم کرده و آن را خورده و آشامیدند. گروهی دیگر برای خرید ریسمانی که ابنتیمیه برای دفع شپشهایش (در زندان) به جیوه آغشته کرده و به گردن آویخته بود، یکصد و پنجاه درهم و برای طاقیه (نوعی کلاه) او، پانصد درهم پرداختند. در تشییع جنازه ابنتیمیه گریه، زاری و نالههای فراوانی سرداده شد و در شهر صالحیه و تمام شهرها چندین قرآن برای او ختم کرده و برای چندین شبانهروز مردم برای زیارت قبر او آمده و شب تا صبح در کنار قبر او بیتوته کرده و خوابهای خوب زیادی برای او دیده و شعرها در رثای او سرودند.»[3]
ب) شفا بودن خاک قبر ابنتیمیه؛
در ادامهی اینگونه خرافهسازیها بنگرید اینان که شیعیان را بهخاطر استناد به روایات اهلبیت (علیهم السّلام) مسخره میکنند، چه مطالبی را دربارهی بزرگ خود نقل میکنند؛ ناصر الدین دمشقی یکی از فضایل ابنتیمیه را شفا دادن خاک قبر او برشمرده است: «علی بن عبد الکریم، داستان عجیبی را برایم نقل کرد و گفت: من جوان بودم و دختری داشتم که چشم درد داشت، ما به ابنتیمیه اعتقاد داشتیم، او رفیق پدرم بود و پیش ما میآمد و با پدرم دیدار میکرد. با خودم گفتم که از خاک قبر ابنتیمیه برادرم و آن را همچون سرمه به چشم دخترم بمالم و به همینرو، سر قبر ابنتیمیه رفته، دیدم مردی بغدادی خاکهای قبر ابنتیمیه را در کیسههایی جمع میکند، گفتم: با اینها چه میکنی؟ گفت: من آنها را برای درد چشم بر میدارم تا آنها را همانند سرمه به چشم فرزندان خود بمالم. گفتم: آیا این خاک فایده دارد؟ گفت: بلی، من آن را تجربه کردهام. بر یقین من هم افزوده شد و مقداری از خاک قبر را برداشته و آن را به چشم دخترم مالیدم؛ در حالیکه او خوابیده بود؛ فوراً چشمش بینا شد.»[4]
بنابراین چرا وهابیت در برابر اینگونه مواردی که دربارهی بزرگشان نقل میشود، ساکت و بیتفاوت هستند و هیچسخنی به زبان نمیآورند؟ چرا این موارد را کمعقلی و بدعت زشت و شنیع نمیشمارند؟
پینوشت:
[1]. «سنة اثنتین و خمسین و ثلاثمائة فیها یوم عاشورا ألزم معزّ الدّولة أهل بغداد بالنّوح و الماتم علی الحسین بی علیّ رضی الله عنه و أمر بغلق الأسواق و علّقت علیها المسوح و منع الطّبّاخین من عمل الأطعمة و خرجت نساء الرّافضة منشرات الشّعور مضخّمات الوجوه یلطمن و یفتن النّاس و هذا أوّل ما نیح علیه اللّهمّ ثبّت علینا عقولنا.» العبر فی خبر من عبر، ذهبی، کویت، ج 2، ص 300.
[2]. «فی عاشر المحرّم عملت الرّوافض بدعتهم الشّنعاء و ضلالتهم الصّلعاء...» البدایة و النهایة، ابن کثیر، مکتبة المعارف، بیروت، ج 11، ص 260.
[3]. «و حضر نساء کثیرات... و أمّا الرّجال فحزروا بستّین ألفا إلی مائة ألف إلی أکثر من ذلک إلی مائتی ألف و شرب جماعة الماء الّذی فضل من غسله واقتسم جماعة بقیّة السّدر الّذی غسّل به ودفع فی الخیط الّذی کان فیه الزّئبق الّذی کان فی عنقه بسبب القمّل مائة و خمسون درهما و قیل إنّ الطّاقیة الّتی کانت علی رأسه دفع فیها خمسمائة درهما و حصل فی الجنازة ضجیج و بکاء کثیر و تضرّع و ختمت له ختمات کثیرة بالصّالحیّة و بالبلد و تردّد النّاس إلی قبره أیّاما کثیرة لیلا و نهارا یبیتون عنده و یصبحون و رؤین له منامات صالحة کثیرة ورثاه جماعة بقصائد جمّة.» البدایة و النهایة، ابن کثیر، مکتبة المعارف، بیروت، ج 14، ص 136.
[4]. «قال علیّ بن عبد الکریم... أخبرنی بشیء غریب. قال: کنت شابّا و کانت لی بنت حصل لها رمد و کان لنا إعتقاد فی إبن تیمیة و کان صاحب والدی و یأتی الینا و یزور والدی فقلت فی نفسی لأخذنّ من تراب قبر إبن تیمیة فلأکحلها به فانّه طال رمدها و لم یفد فیها الکحل فجئت إلی القبر فوجدت بغدادیّا قد جمع من التّراب صررا فقلت ما تصنع بهذا؟ قال أخذته لوجع الرّمد أکحل به أولادا لی فقلت: و هل ینفع ذلک؟ فقال: نعم! و ذکر أنّه جرّبه فازددت یقینا فیما کنت قصدته فأخذت منه فکحّلتها و هی نائمة فبرأت.» الرد الوافر، محمد بن أبی بکر ناصر الدین دمشقی، المکتب الإسلامی، بیروت، ج 1، ص 74.
افزودن نظر جدید