تبعات مبنای اشتباه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گاهی مبنای اشتباه باعث میشود انسان به مسائلی معتقد شود که بسیار دور از انصاف و اعتدال باشد. به عبارت دیگر اگر بدون اینکه این مبنا را بر کتاب و سنت که میزان و معیار اصلی در اعتقادات مسلمانان است، عرضه کنیم، به آن معتقد شویم هرگز از گرفتار شدن به افراط و تفریط در امان نخواهیم بود.
وهابیت در این میان یکی از فرقههایی است که خصوصاً در زمینهی تکفیر مسلمانان[1] به چنین مسائلی گرفتار آمده است. محمد بن عبدالوهاب که بنیانگذار این عقیدهی شوم است، به کرات و در موارد مختلف این مساله را گوشزد میکند که اگر مسلمانی، شخص دیگر را به علت اعمال کفرآمیزی که مرتکب میشود، تکفیر نکند، خودش نیز کافر است.[2]
این مبنا شاید به ظاهر درست بنماید، چون عدم تکفیر کسی که عمل کفر آمیز انجام میدهد به معنای تایید آن میباشد. پس این عدم تکفیر میتواند موجب کفر انسان گردد.
اما مساله این است که:
اولاً خود این مبنا، بر اساس کتاب و سنت به اثبات نرسیده است، چون عدم تکفیر اعم از اعتقاد به باور آن شخص است، و ممکن است از روی بیاعتنایی یا موارد دیگر صورت گیرد.
ثانیاً مشکل بالاتر این است که اصل مسائلی که ایشان به عنوان شرک و موجبات کفر به آن اعتقاد دارند نیز مسالهای اختلافی است، بلکه بالاتر از آن کسی جز وهابیان به کفر آمیز بودن اموری چون توسل، نذر و ... معتقد نیست. به نحویکه اگر کسی این امور را انجام داد، باعث خروج او از اسلام و کافر شدنش بشود.[3]
نتیجهی این مبنای اشتباه این میشود که محمد بن عبدالوهاب تمامی کشورهای اسلامی را که اموری چون زیارت قبور صالحین، نذر و ... در آن میان مردمش جاری است، بلاد کفر مینامد، به این علت که میگوید مردم این کشورها دو دستهاند، عدهای که این امور را انجام میدهند، و عدهای که درمقابل این اعمال سکوت میکنند. گروه اول با ارتکاب این امور کافر میشوند، و گروه دوم به این دلیل که اینها را به خاطر این اعمال تکفیر نمیکنند، کافر میشوند.
پینوشت:
[1]. وهابیت و تکفیر مسلمانان.
[2] مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص 65، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، ۲۰۰۴م.
[3] همان، ص 64.
افزودن نظر جدید