اهانتهای ابنتیمیه به عزاداری شیعیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سردمدار وهابیت ابنتیمیه حرّانی در کتاب خود میگوید: «شیطان به سبب کشته شدن حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحهسرایی برای حسین (علیه السّلام) در روز عاشوراء...؛ دومی بدعت شادی و خوشحالی که اهلسنت در این روز دارند.»[1]
پاسخ:
اگر بدعت است بدعت خوبی است؛ اگر از نظر اهلسنت، بدعت بر دو قسم است؛ بدعت حسن و پسندیده و بدعت قبیح و زشت و در توجیه آن به سخنان عمر بن خطّاب در پسندیده بودن نماز تراویح استناد میکنند که بدون هیچ دلیل شرعی، نحوهی انجام آن را تغییر داد و بهصورت یک سنّت مستمر آن را با جماعت برگزار نمود، ما شیعیان نیز هرجا متّهم به بدعت شویم میتوانیم با همان تقسیمبندی و همان ملاک و معیار پاسخ داده و بگوییم اگر ابنتیمیه و پیروان او عزاداری را بدعت میدانند، ولی این بدعت از نوع خوب و پسندیدهی آن است نه بدعت بد و موجب ضلالت و گمراهی که موجب آتش و دوزخ باشد. اگر بدعتها را به حسن و قبیح تقسیم کنیم، آیا بر اساس همان مصلحتها نمیتوان عزاداریها را که فواید فراوانی برای جامعهی اسلامی دارد از مصادیق پسندیده آن دانست؟
از طرفی ابنتیمیه که عزاداریهای شیعیان را بدعت و حماقت میخواند اگر معنای بدعت را نمیداند و یا نمیخواهند بداند، مشکل خود اوست؛ ولی اگر بناست بر اساس عداوت و کینه و یا فهم ناقص خود، عزاداری شیعیان که ریشه در آیات قرآن کریم، روایات اهلبیت (علیه السّلام) و فطرت سلیم بشری دارد را بدعت و حماقت بپندارد، بهتر است برای شناخت بدعت و بدعتگذاران واقعی در دین مبین اسلام به برخی از بدعتهای بزرگان خود، بنگرد و از نسبت دادن بدعت به شیعیان بپرهیزد؛ پیش از ورود به بحث، شایسته است یک حدیث را از مهمترین و معتبرترین کتابهای مورد قبول ابنتیمیه و پیروانش یادآور شویم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «بدترین کارها، بدعتگذاردن در دین است و هر بدعتی مایه گمراهی است؛[2] از بدعتگذاری در دین بپرهیزید که بدعتگذاران گمراهند و گمراهان در آتش.»[3] حال ما از هزاران بدعتی که ابنتیمیه و پیروانش در دین گذاشتند گذر میکنیم و باز هم با استناد به معتبرترین کتب مورد قبول ابنتیمیه و پیروانش بهعنوان مشتی نمونه خروار، به نمونهای از بدعتگذاری خلفا که در دین وارد کرده، اشاره میکنیم و البته مسئولیت بیان چنین مطالبی را به نویسندگان و راویان این کتابها واگذار میکنیم تا خوانندگان خود حدیث مفصل بخوانند از این مجمل.
بدعت در حج تمتع
عرب جاهلی بر این رسم بود که در بهجا آوردن آیین حج، با ورود به شهر مکّه (و لو اینکه از چند ماه قبل از موسم حج باشد) مُحرم میشدند و با همان حال در روز هشتم ذیحجه (ترویه)، لبیک گویان به صحرای عرفات و مشعر و منا رفته و در تمام این مدت، تا زمانیکه از مناسک حج فارغ نمیگشتند، از احرام خارج نمیشدند؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مراسم حجة الوداع، با اقدام عملی خود مبنی بر خروج از حالت احرام پس از طواف و سعی و تقصیر، بر این سنّت جاهلی پایان دادند و تمام محرمات حتی نزدیکی با زنان را بر خود حلال دانستند و این حج را، عمره قرار دادند.
با صرف نظر از مخالفتهایی که از ناحیه بعضی اصحاب با این فعل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفت و حتی عدهای از آنان که مرتکب جسارت و توهین به ساحت مقدس ایشان شدند، اما بالاخره این سنت دوام پیدا کرد تا اینکه عمر بن خطاب به خود جرأت داد و بر خلاف امر خدا و رسولش، هر آنچه تشریع شده بود را، حرام کرد.
در یکی از صحیحترین کتاب نزد اهلسنت از عمران بن حصین روایت کردند: «آیه متعه حج در کتاب خداوند نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ما را به آن امر فرمود و نسخی هم پس از آن نازل نگشت؛ اما مردی آمد و هر چه دلش خواست گفت.»[4]
حال جای این سخن است که به ابنتیمیه و پیروانش بگوییم که به جای متّهم کردن شیعه به بدعت، بهتر است سنّت نبوی را بر بدعت خلیفه ترجیح داده و با صراحت تمام بر بدعت عمر بن خطاب، مُهر بطلان بزنید.
پینوشت:
[1]. «و صار الشّیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للنّاس بدعتین بدعة الحزن و النّوح یوم عاشورا... و کذلک بدعة السّرور والفرج.» منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 554.
[2]. «و شرّ الأمور محدثاتها و کلّ بدعة ضلالة،» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 592.
[3]. «و إیّاکم و محدثان الأمور فإنّها ضلالة فمن أدرک ذلک منکم فعلیکم بسنّتی و سنّة الخلفاء الرّاشدین المهدیّین عضّوا علیها بالنّواجذ قال أبو عیسی هذا الحدیث حسن صحیح.» سننن الترمذی، ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 44.
[4]. «قال عمران بن حصین نزلت آیة المتعة فی کتاب الله یعنی متعة الحجّ و أمرنا بها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ثمّ لم تنزل آیة تنسخ آیة متعة الحجّ و لم ینه عنها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حتّی مات قال رجل برأیة بعد ما شاء.» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 900
افزودن نظر جدید