وهابیت؛ از حرف تا عمل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیان در عقاید خود وامدار کسانی هستند که بعضاً میان کلام و عملشان فرسنگها فاصله است، یعنی به زبان چیزی را بیان میکنند، و به گونهای مطالب را عنوان میدارند که کاملا موجه و قابل قبول جلوه کند، ولی در مرحلهی عمل کاملاً بر خلاف گفتههای خود عمل میکنند. بزرگترین نمود این تناقض در مسالهی تکفیر به چشم میخورد.
محمد بن عبدالوهاب از همان ابتدا به علت تکفیر سایر مسلمانان دائماً مورد عتاب و سرزنش علمای بلاد قرار میگرفت و هم او و هم سایر وهابیان در توجیهاتشان مقابل ایشان، اذعان میکردند که ما هرگز مسلمانان را تکفیر نمیکنیم.[1] و این مساله را نیز با شدت و حدت خاصی بیان میکردند، بهگونهای که اگر کسی این کلام را بشنود، به صرف این کلام بهراحتی میتواند بگوید، وهابیان اهل تکفیر نیستند.
اما زمانیکه پای عمل به میان میآید ورق برمیگردد، یعنی همین محمد بن عبدالوهاب و مریدانش به شیوهای دامنهی اسلام را تنگ میکنند که این عنوان تنها سزاوار خود ایشان میشود. لذا به راحتی دیگران را تکفیر میکنند، این کلام محمد بن عبدالوهاب است که میگوید شخص عامی از طایفهی موحدین بر هزار عالم مشرک (در بحث و جدل) غالب میشود.[2]
این عبارت حاوی چند نکتهی خطیر و اسفبار است:
اول اینکه تعبیر هزار عالم آورده است و عقلاً وجود هزار عالم مشرک و بت پرست در اطراف او با آن پراکندگی جمعیت در منطقه، محال است. لذا این تنها دامنگیر مسلمانان و علمای مسلمان خواهد بود.
ثانیاً نه صرفاً علمای این بلاد خاص، بلکه با این حجم، تمام مسلمین غیر از هم مسلکان او را، شامل میشود.
حال باید این مطلب را کنار ادعای عدم تکفیر ایشان قرار داد.
نتیجهای که بدست میآید این است: ایشان به لحاظ شرائط اسلام شروطی را ورای شهادتین، برای یک مسلمان قرار میدهد که با وجود آن تنها مقلدان او حائز شرائط اسلام خواهند بود.[3]
پینوشت:
[1]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص50، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
[2]. بن عبدالوهاب،محمد، کشف الشبهات، ص 14، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[3]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص50.
افزودن نظر جدید