وهابيان؛ بناء و تعمير قبور اولياء خدا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حرمت بنای برقبور یادگاری است که از ابنتیمیه و شاگردان او ازجمله ابنقیم[1] برای وهابیت به یادگار مانده است. هرچند قرآن بهطور خاص و معین به جواز بنای بر قبور اشاره ندارد اما این امر را از عمومات قرآنی بهطور روشن میتوان فهمید. در ذیل به برخی از این آیات اشاره میشود:
1- تعمير و حفظ قبور اولياء تعظيم شعائر الهى است:
قرآن مجيد تعظيم شعائر الهى را، نشانه تقواى قلوب و تسلط پرهيزكارى بر دلها مىداند، آنجا كه میفرمايد:
«وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ [حج/32] هر كس شعائر الهى را تعظيم و تكريم كند، آن نشانه تقواى دلها است».
مقصود از بزرگداشت شعائر الهى، نشانههاى مربوط به دين او است. اگر در قرآن، صفا و مروه[2] و شترى كه براى ذبح در منى سوق داده مىشود[3]، از شعائر الهى شمرده شده است، به خاطر اين است كه اينها نشانههاى دين حنيف و آئين ابراهیم است. هر چيزى كه شعار و نشانه دين الهى باشد، بزرگداشت آن مايه تقرب به درگاه الهى است. وجود پيامبر و ائمه اهلبیت(علیهم السلام) از دلایل اسلام و نشانههاى اين آئين مقدس مىباشند و يكى از طرق بزرگداشت آنها، حفظ آثار و قبور آنان و صيانت آن از اندراس و فرسودگى و محو و نابودى است.
این سؤال از وجدان خفته وهابیها میشود؛ آيا در «شعائر الهى» بودن «انبياء و رسل» شك و ترديد دارند؟ و يا حفظ آثار و اشياء وابسته به آنها را، تعظيم نمىدانند؟ آيا تعمير قبور و تنظيف محيط خاك آنها، تعظيم و تكريم است؟ يا ويران كردن و بهصورت «خرابه» درآوردن قبر آنها؟
2- دستور قرآن به مهرورزی نسبت به بستگان و خويشاوندان پيامبر گرامى (صلي الله عليه و آله): «قُل لا اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اجْراً الاَّ الْمَوَدَّةَ فِى القُرْبى [شورى/23]. بگو من بر رسالت مزد و اجرى جز ابراز علاقه و دوستى به خويشاوندانم نمىخواهم».
آيا ازنظر جهانيان كه مورد خطاب اين آيه هستند، يكى از طرق ابراز علاقه به خاندان رسالت فقط قبور و تعمير آن نيست؟ درحالیکه اين رسم در ميان تمام ملل جهان نيز وجود دارد و همگى آن را يك نوع اظهار علاقه به صاحب قبر مىدانند.
3- تعمير قبور و امتهاى پيشين:
از آيات قرآن استفاده مىشود كه احترام به قبور افراد باایمان يك نوع امر رایج در ميان ملل قبل از اسلام بوده است آنجا كه درباره اصحاب كهف چنين مىگويد: هنگامیکه وضع اصحاب كهف بر مردم آن زمان روشن گرديد و مردم به دهانه غار آمدند درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند:
1- «ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً [سوره کهف، آیه 21]. بر روى قبر آنان بنائى بسازيد.»
2- «قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى امْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً [کهف/21]. گروه ديگر كه در اين كار پيروز شده بودند گفتند: مدفن آنان را مسجد انتخاب مىكنيم.»
با توجه به اين سه آيه مباركه، هرگز نمیتوان تعمير قبور اولياء الهى و صالحان را يك امر محرّم و يا مكروه قلمداد كرد و بلكه مىتوان آن را يك نوع تعظيم شعائر الهى و تظاهر به مودت در قربى تلقى نمود؛ و مايه تكريم آنها شمرد.[4]
پینوشت:
[1]. ابنقیم، زادالمعاد، موسسه رسالت، بيروت، چاپ بیست و هفتم، 1415 ق، ج 1، ص 504.
[2]. «انَّ الصَّفا و الْمرْوَةَ مِنْ شَعائِرَ اللَّهِ[بقره/158]. دو كوه صفا و مروه از نشانههاى الهى است.»
[3]. «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ[حج/36]. شتر فربه را از شعائر قراردادیم.»
[4]. سبحانی، جعفر، نقدى بر وهابيت (آيين وهابيت)، بیجا، بیتا، ص 43-47.
افزودن نظر جدید