وهابیت مشرکین را خداشناس میدانند؟
وهابیت و سایر گروه های تکفیری در پی توجیه افکار غلط و مخاطره آمیز خود[1] در برابر سیل اعتراضاتی هستند که دائماً از سوی جامعه ی مسلمان و علمای بلاد اسلامی به سمت آنها سرازیر می شوند.
اینگونه نیست که این قضیه مربوط به این چند سال اخیر باشد. بلکه از زمانی که اینگونه تفکرات در جامعه رواج داده شد، مروجان آن، که با مخالفتهای شدید مسلمانان مواجه شده بودند و برای توجیه اعمال خود می بایست اقداماتی انجام می دادند.
اقدام جالبی که محمد بن عبدالوهاب در این زمینه انجام داده این است که شروع به فضیلتسازی برای مشرکان صدر اسلام میکند و در عوض تمامی فضائل مسلمین حاضر در زمان خود را نادیده گرفته، لذا بین این قوم و مشرکان صدر اسلام یک شباهت صوری پدید میآورد، که در نگاه اول، باعث شگفتی انسان میشود. ولی تامل در آن این مطلب را به اثبات میرساند که این کلام مطلقاً مبنای علمی و تاریخی ندارد.
او میگوید: اين گروه مشرک [کفار قريش] شهادت میدادند: خدا تنها آفريدگار است و شريکی ندارد و رازقی جز او نيست، تنها او زنده میکند و میميراند و هستی مدبری جز او ندارد و تمام آسمانها و کسانیکه در آنها هستند، و زمينهای هفتگانه و کسانیکه در آن هستند، همه بندگان او و تحت تصرف و قدرت او هستند.[2]
سوال این است که ایشان چهطور اینهمه رفتار ناشایست کفار و مشرکان را نادیده گرفته و از آنها غافل مانده است، و بهگونهای ایشان را جلوه داده که گویی موحدانی پارسا هستند و همه معترف به یگانگی خداوند و وحدت تدبیر او در عالم هستند. درحالیکه هرگز چنین نیست. که اگر اینطور بود دیگر جنگی با ایشان لازم نبود. بهعلاوه که تاریخ سرشار است از مواردی که بازگوکننده اعتقادات فاسد ایشان در زمینهی خداشناسی است، عقایدی چون این مساله که میگفتند کسیکه ایشان را میمیراند، دهر است.[3]
علاوه بر همهی اینها برخی از علما نیز بر این اعتقادند که آیاتی در قرآن که دال بر اعتقادات وحدانی مشرکان است، از باب ساکت کردن خصم است، نه اینکه اعتقاد واقعی آنها باشد. یعنی ایشان این مطالب را بیان میکردند که دیگر بحث ادامه پیدا نکند.
به طور خلاصه اشتباه محمد بن عبدالوهاب در این ادعا عبارت است از:
1. قائل شدن فضائل برای مشرکان
2. فراموش کردن خطاهای مشرکان
3. فراموش کردن فضائل مسلمانان
4. متذکر شدن خطاهای مسلمانان[4]
پینوشت:
[1]. وهابیت و تکفیر مسلمانان.
[2]. بنعبدالوهاب، محمد، کشف الشبهات، ص 9، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[3]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص 39-41، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
[4]. همان.
افزودن نظر جدید