کتاب «وفاء الوفاء» خاری در چشم ابنتیمیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به نقد کشیدن افکار وهابیت و تئورسین آن «ابنتیمیه» توسط اهلسنت، امری بارز در طول تاریخ بوده است. از جمله علمایی که مبانی فکری وهابیت را به چالش کشانده است، «سمهودی» است. او که در قرن نهم متولد گشت با نگاشتن کتبی همچون «جواهر العقدین فی فضل الشرفین» و «وفاء الوفاء بدار المصطفی» در راه نقد افکار ابنتیمیه، گام برداشت.
او در باب آخر کتاب «وفاء الوفاء بدار المصطفی» برخی از اعتقادات ابنتیمیه را به چالش کشانده است. وی در بخشی از این کتاب، توسل را به چهار قسم تقسیم کرده و بر هر چهار قسم، مهر صحت مینهد.
قسم اول توسل، توسل به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، قبل از خلقت ایشان بوده است. «سمهودی» با اشاره به داستان توبه حضرت آدم مینویسد: «در مستدرک حاکم نیشابوری آمده است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: حضرت آدم به حق من از خداوند طلب بخشش کرد».[1] او پس از نقل این روایت، در مقام نتیجهگیری میگوید: «اگر توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از خلقتش صحیح باشد، به طریق اولی توسل بعد از خلقت پسندیدهتر است.
قسم دوم توسل، توسل در زمان حیات پیامبر میباشد. در این قسم، سمهودی به روایت عثمان بن حنیف اشاره میکند. اما روایت عثمان، مربوط به مرد نابینایی است که نزد رسول الله (صلی الله علیه و آله) آمد و از وی تقاضای شفا کرد. پیامبر فرمودند که این دعا را بخواند: «خداوندا، من به حق محمد (صلی الله علیه و آله) از تو درخواست و به تو توجه میکنم».[2] این روایت به صراحت، توسل به پیامبر را یادآور میشود.
توسل در برزخ، قسم سوم در توسل است. نگارنده کتاب «وفاء الوفاء» در این قسم به داستان مردی اشاره میکند که خدمت عثمان، خلیفه سوم رسید و از او کمک خواست، اما با نامهربانی خلیفه سوم روبرو شد. سپس عثمان بن حنیف به آن مرد، داستان نابینایی را که به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد، بازگو کرد و به وی آموخت که بگوید: «خداوندا، من به حق محمد (صلی الله علیه و آله) از تو درخواست و به تو توجه میکنم».[3] این روایت، توسل را مشروع میخواند و از این جهت که عثمان بن حنیف یکی از صحابه است و بنا به گفته ابنتیمیه فهم سلف، مقدم بر فهم خلف است، بنابراین فهم عثمان مقدم بر فهم ابنتیمیه است. پس توسل صحیح است و قول ابنتیمیه مبنی بر اینکه توسل در زمان برزخ صحیح نیست، باطل است. سمهودی برای اینکه کلام را در قسم سوم تمام کند، به داستان مردی اشاره میکند که در زمان خلیفه دوم به نزد قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و از پیامبر طلب باران کرد.[4] او سپس چنین ادامه میدهد که اگر کار این شخص اشتباه بود، قطعا صحابه او را از این عمل نهی میکردند و به این علت که این کار مورد نهی ایشان قرار نگرفت، پس مهر صحتی بر کار آن شخص بوده است.[5]
اما قسم پایانی در اقسام توسل، توسل به پیامبر در قیامت است. این قسم به تواتر نقل شده و اختلافی درباره آن، میان مسلمانان نیست. سمهودی پس از نقل این چهار قسم، گستره جواز توسل را به صورت قابل توجهی گسترش میدهد و با توجه به توسل خلیفه دوم به عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله)، توسل به صالحین را نیز مشروع میخواند.[6] وی در تایید توسل نیز به اقوالی از بزرگان مذاهب، همچون مالک بن انس و... اشاره میکند و در پایان این بخش از کتاب خود، از استغاثههایی که در سیره علما وجود داشته است، نام میبرد.[7]
سمهودی پس از ابطال عقاید ابنتیمیه و طرفداران وی در توسل، به سراغ بحث قصد زیارت قبور رفته و آن را نیز مشروع خوانده است. وی بر این امر تاکید میکند که زائر قبر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) همراه قصد زیارت، نیت زیارت مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) را نیز بکند. وی پس از نقل آدابی در زیارت، جواز سلام دادن به قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) را نیز صادر میکند و افزون بر آن تبرک را نیز مشروع میخواند. او در ابتدا به بحث جواز تبرک و بوسیدن، خرده گرفته و آن را مکروه میشمرد، ولی سپس با بیان انتقادی مبنی بر اینکه چه فرقی میان مسح منبر که عالمان آن را جائز شمردهاند و مسح قبر پیامبر که عالمان آن را جایز نمیشمرند، میباشد؟ به سمت شرعی بودن تبرک گام برداشته است. سمهودی با تکیه بر نقل اقوالی و رفتاری از بزرگان اسلام، همچون حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ابوایوب انصاری، احمد بن حنبل و سبکی، بر جواز تبرک پای میفشارد.
در آدابی که سمهودی برای زیارت ذکر میکند، آنچه بسیار خوشایند است، دستور به پیاده سفر کردن به مدینه و خوشرویی با مردم شهر مدینه میباشد. وی در پایان به اعمال خاص وداع و خداحافظی از شهر مدینه اشاره میکند و بیان میکند که در هنگام وداع، دعای «خداوندا؛ این سفر را، عهد پایانی به این محل و زیارت قبر پیامبر قرار نده» خوانده شود.[8]
پینوشت:
[1]. «یا رب اسالک بحق محمد لما غفرت لی...»، مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص197. ص205. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1372.
[2]. «قل اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمه». مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4؛ ص206. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1373.
[3]. «اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبینا محمد نبی الرحمه یا محمد انی اتوجه بک الی ربک ان تقضی حاجتی». مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4؛ ص206. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1372.
[4]. «یا رسول الله استسق الله لامتک؛ فاهم قد هلکوا». مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4؛ ص206. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1376.
[5]. مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص206. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1376.
[6]. مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص207. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1376.
[7]. مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص207. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1376-1385.
[8]. «اللهم لا تجعله آخر العهد بهذا المحل الشریف و لا تجعل هذا آخر العهد بزیاره قبر رسولک»، مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص209. در اصل کتاب وفا الوفاء، سمهودی، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، انتشارات داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1404ق؛ ج2، ص1393-1417. .برگرفته از مقاله گزارش کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص197.
افزودن نظر جدید