ریشه‌های تاریخیِ ترور و خشونت سلفیان وهابی

  • 1394/08/23 - 10:00
از شاخصه‌های اصلی سلفیان وهابی، فتنه‌گری، خشونت، قتل و کشتار، شکنجه، اتهام بی اساس، آتش زدن خانه‌ها و اماکن، غارت اموال، تجاوز به نوامیس مسلمین، ترور و... با بدترین شیوه‌های ممکن نسبت به سایر مذاهب دیگر حتی اهل سنت، از ویژگی‌های اینان بوده و هست. کسی که به تاریخ اسلام مراجعه کند و فتنه‌ها و اغتشاشاتی را که در بلاد اسلامی و بالاخص در بغداد اتفاق افتاده را ریشه یابی کند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از شاخصه‌های اصلی سلفیان وهابی، فتنه‌گری، خشونت، قتل و کشتار، شکنجه، اتهام بی اساس، آتش زدن خانه‌ها و اماکن، غارت اموال، تجاوز به نوامیس مسلمین، ترور و... با بدترین شیوه‌های ممکن نسبت به سایر مذاهب دیگر حتی اهل سنت، از ویژگی‌های اینان بوده و هست. کسی که به تاریخ اسلام مراجعه کند و فتنه‌ها و اغتشاشاتی را که در بلاد اسلامی و بالاخص در بغداد اتفاق افتاده را ریشه یابی کند، قطعاً دست‌های پنهان و آشکار سلفیان وهابی را با تحریک یهود و صهیونیزم باعث فتنه‌های گوناگون می‌شود را به خوبی مشاهده می‌کند، و جالب اینکه مورخان بزرگ اهل سنت نیز به این حقائق اشاره کرده و سلفیان را متهم و محرک اصلی و صحنه گردان آشوب‌ها و اغتشاشات و فتنه‌ها معرفی کرده‌اند که در تاریخ گذشته اسلام به وقوع پیوسته و همان حرکات هم تا الآن ادامه داشته و هیچ تغییر اساسی هم نکرده است.
لذا ما در این مقاله برای نمونه به چند مورد از آشوب‌هایی که سلفیان گذشته مرتکب آن شده‌اند را به روایت مورخ بزرگ اهل سنت - ابن اثیر جزری شافعی - بیان کرده اشاره می‌کنیم، تا ریشه این خشونت‌ها آشکار گردد:
- کشتار اهل سنت توسط حنبلی‌ها در سال (317 هجری قمری)، که فتنه‌ای عظیم میان پیروان ابوبکر مروزی حنبلی و سایر اهل سنت در بغداد رخ داد، به گونه‌ای که برای فرو نشاندن آن، ارتش حکومتی وارد عمل شد، علت فتنه هم این بود که پیروان مروزی در تفسیر آیه 79 سوره اسراء که خداوند متعال می‌فرماید: «عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً». گفتند: یعنی خداوند روز قیامت پیامبرش را کنار خودش بر روی عرش می‌نشاند». یعنی خدا را جسم و شبیه انسان‌ها می‌دانند، اما سایر اهل سنت این تفسیر را نپذیرفته و گفتند: منظور شفاعت پیامبر در روز قیامت است. لذا این دو نظریه سبب بروز فتنه و کشتار شد و عده زیادی از طرفین به قتل رسیدند. [1]
- درگیری حنابله با شافعی‌ها در سال (447 هجری قمری)، که ابن اثیر جزری می‌گوید: این فتنه هم در بغداد در این سال روی داد، و سردسته این فتنه‌جویی شخصی بنام ابوعلی فراء و ابن التیمی بودند. سپس عده کثیری از هواداران آنها نیز وارد صحنه شدند و از بلند خواندن - بسم الله الرحمن الرحیم - در نماز و بستن قنوت در نماز صبح جلوگیری کردند و گروه‌هایی از اینان به مسجد باب الشعیر آمده، و امام جماعت آن را از بلند خواندن بسم الله منع کردند، او هم قرآنی را از جیب خود در آورده و گفت: حال که چنین است - بسم الله - را از قرآن حذف کنید تا ما آن را در نماز نخوانیم، بالاخره موج این فتنه فراگیر شده و دامنه اختلاف تا کاخ خلیفه عباسی کشیده شد. [2]
- درگیری حنابله و کشتار شافعی‌ها و اصناف در سال (488 هجری قمری) بین طایفه کرامیه سلفی و سائر مذاهب اهل سنت در نیشابور، فتنه‌ای به پا شد که در نتیجه آن جمع دیگری از مردم به قتل رسیدند، لذا احناف با شافعیان هم پیمان شدند و علیه سلفیان وارد عمل شدند. مدارس و مراکز دینی فرهنگی آنان را ویران، و عده زیادی از سلفی‌ها و اهل سنت کشته شدند و غائله عظیمی به پا گردید. [3]
- حمله به بازار بغداد و کشتار مردم در سال (469 هجری قمری)، هنگام ورود شخصی بنام ابونصرقشیری به بغداد، حنبلی‌ها آتش فتنه‌ای را بر علیه او روشن کردند. گروهی از دشمنان او از پیروان حنابله به بازار و مدرسه نظامیه حمله‌ور شده و عده‌ای را کشتند و حوادث تلخی به وقوع پیوست. [4]
- درگیری حنبلی‌ها با اهل‌سنت در سال (475 هجری قمری) مشاجره‌ای بین گروهی از حنبلی‌ها و بعضی از پیروان ابوالقاسم بکری مضربی در بغداد رخ داد و منجر به شعله‌ور شدن آتش فتنه گردید و به خانه‌های بنی‌فراء یورش بردند،. درگیری‌ها و آشوب‌هایی به پا گردید. [5]
- به آتش کشیدن مسجد توسط حنبلی‌ها در سال (597 هجری قمری)، به خاطر حسادت و کینه‌ای که منجر به آتش شد، چرا که نظام الملک وزیر خوارزم شاه که برای شافعی‌ها در شهر مرو مسجدی ساخت که مشرف به مسجد احناف بود، لذا پیشوای حنابله از این جریان ناراحت شده و افراد اراذل و اوباش را جمع کرده و به مسجد آنها حمله‌ور شدند و آن را به آتش کشیدند، خوارزم شاه از این جریان ناراحت شد و  پیشوای آنان و عوامل اغتشاش را احضار کرد و همه آنها را ملزم به پرداخت جریمه مالی سنگینی کرد. [6]
لذا از این نوع فتنه‌ها و آشوب‌ها در طول تاریخ توسط سلفی‌ها به بهانه‌های واهی و بعضاً کینه توزی و دشمنی بوده و تا زمان عبدالوهاب و بعد از او در شهرهای عیینه، طائف، مکه، مدینه، یمن، کربلا، نجف، حران و... اتفاق افتاد که منجر به کشته شدن هزاران مسلمان گردید، پس برای روشن شدن ماهیت آنان بهتر است به تاریخ گذشته رجوع کنیم و ماهیت حقیقی سلفیان امروزی را که ریشه در تاریخ گذشته اسلام دارند را ببینیم و برای نسل حاضر و آینده بازگو شود، تا همگان بدانند که امروز دشمن واقعی اسلام و امت اسلامی چه کسانی هستند، کسانی که خطرشان از قوم یهود کمتر نیست.

پی‌نوشت:
[1]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، (630 ه)، دار صادر، بیروت، لبنان، ج 5 ص 121.
[2]. همان، ج 6 ص 182.
[3]. همان، ج 6 ص 364
[4]. همان،ج 6 ص 272.
[5]. همان، ج 6 ص 285
[6]. همان، ج 7 ص 444

تولیدی

دیدگاه‌ها

با سلام و ادب محضر مبارک حق جویان! هر بیشه مپندار که خالیست - شاید که پلنگ خفته باشد!!! با سپاس از موضوع مطروحه شما. باید عرض کنم که در ابتدا که این متن را خوندم متوجه دروغ گویی و تهمت و افترای اون شدم ولی جهت اطمینان و حصول نتیجۀ قطعی که مستند باشد، به تاریخ مذکور شما رجوع کردم. متذکر میشوم که: هر جلد از تاریخ کامل امام ابن اثیر مربوط به دورانهای مشخصی است و رویدادهای تمام سالها را به ترتیب سال آن رویدادها ثبت نموده است. فقط کافیست که زمان به وقوع پیوست یک حادثه را بدانید، بلافاصله و بدون هیچ زحمتی، آن رویداد را در تاریخ مذکور پیدا می کنید! من هم اینکار را کردم. برای مثال: آدرس شمارۀ 4 پاورقی متن شما این آدرس را داده: ( [۴]. همان،ج ۶ ص ۲۷۲.) . باید عرض کنم: 1 - جلد شش مربوط است به وقایع از سال 65 هجری الی 96 هجری! 2- آخرین رویدادهایی که امام ابن اثیر آنها را ثبت نموده است مربوط به سال 456 هجری است و وقایع بعد از آن را ثبت نکرده است! حال، شما تصور کردید که هر سم پاشی که دلتون خواست میتونید انجام بدید و کسی هم نیست که متوجه نیات شما بشه؟! دروغ گویی ها و تهمتها و افتراها را کنار بگزارید و دلتون رو از کینه ها و وسوسه ها و توطئه های ابلیسی خالی کنید و به فکر قیامت باشید که حساب و کتابی هست و برگردید به سوی الله متعال که بخشنده و مهربان است!. فقط امیدوارم که آنقدر صداقت و شهامت داشته باشید که این نظر را منظر عمومی قرار دهید! از الله متعال تمنا دارم شما و همفکرانتان را به سوی حق و حقیقت هدایت نماید!. آمین!

با سلام خدمت موحد حق‌جو و فکر میکنم که نام مستعار باشد در هر صورت : از اینکه چند روز در جواب شما خواننده مقاله وقفه شد، فقط به خاطر این بود که دیگران هم اگر نقدی، اعتراضی، حرفی، سخنی دارند ارائه دهند. الان تاریخ 94/8/29روز پنج شنبه است و ظاهرا 4روز کفایت میکند برای عزیزان خواننده تا نظرات خود را بدهند. الغرض نقد و اعتراض شما در چند مورد را خواندم که یک به یک جواب آن را به حول و قوه الله تعالی و با عنایت اهل بیت علیهم السلام جواب میدهم - در اول پیامتان شعری را نوشته‌اید، و صحبت از شیر و پلنگ کردید، در بیشه زار ما فقط شیر وجود دارد و پلنگ جرات عرض اندام ندارد، چرا که خصلت پلنگ برای شکار فقط استتار است و بعد حمله ناجوانمردانه، و این در حالی است که شما خواننده محترم ناجوانمردانه برچسب دروغگویی و تهمت و افترای محض را به ما زدید،کما اینکه بزرگان وهابی و ... این روحیه و بدتر از این روحیه را دارند، شما فکر کردید با این نقد ما غافلگیر میشویم و حق حتما با شماست، نه جان برادر اگر کمی دقت، فقط کمی دقت، میکردید که نکردید، کتاب الکامل فی التاریخ ابن اثیر جزری شافعی این عالم بزرگ اهل سنت چاپهای متعدد دارد و ظاهراً شما چاپ انتشارات دار الفکر بیروت را دارید و نگاه کردید، با این چاپ شما ، این مقاله اصلاً در این جلد نیست بلکه در جلد هفتم است که زحمت دیدن آن را به خود نداده‌اید، اما جهت اطلاع شما به چاپ دار احیاء التراث العربی و دار صادر و ... نگاه کنید خواهید دید که حق با این جانب است با همین آدرس، این اولاً. دیگر اینکه آدرس یک نمونه را دادید (ج6ص272) باز جهت اطلاع شما عبارت متن را آورده‌ام تا در نرم افزار سرج کنید خواهی دید که چه کسی دروغگو و... است و اما عبارت متن که امیدوارم عربی را خوب بلد باشید و بفهمید تا دوباره متهم نشویم به افتراء و..._ذکر عده حوادث: فی هذه السنه ورد بغداد ابونصر ابن الاستاذ ابی القاسم القشیری حاجّاً و جلس فی المدرسه النظامیه یعظ الناس و فی رباط شیخ الشیوخ، و جری له مع الحنابله فتن لانه تکلم علی مذهب الاشعری و نصره و کفر اتباعه و المتعصبون له و قصد خصومه من الحنابله و من تبعهم، سوق المدرسه النظامیه و قتلوا جماعه، این ثانیاً . آدرس متن بقیه بصورت کوتاه(ج6ص182:فی هذه السنه الفتنه بین الفقهاء الشافعیه و الحنابله ببغداد...).(ج6ص364: ذکر الفتنه بنیشابور: فی هذه السنه، فی ذی الحجه جمع امیر کبیر من أمراء خراسان جمیعاً...).(ج6ص285:ذکر الفتنه ببغداد بین الشافعیه و الحنابله: ورد الی بغداد هذه السنه،الشریف ابوالقاسم البکری، المغربی الواعظ و کان...)،این ثالثاً. تهمت‌ها و افتراها از پیروان حضرت علی علیه السلام به دور است و باید به اصل ریشه خودتان رجوع کنید که خیانتها و حیله ها را برای چند صباح حکومت دنیایی بکار گرفتن، و انحرافات زیادی بوجود آوردند، تا افرادی مثل شما از حقیقت به دور نمانید، این رابعاً. دل ما جماعت شیعه پر است از محبت به علی و اولاد علی علیه السلام و جای شیاطین با تمام اوصافش قطعاً نخواهد بود و این مذاهب دیگر هستند که با ما طور دیگر برخورد میکنند و ما را جدای از خود میدانند، و. فکر میکنند شیاطین در ما رسوخ کرده، انشاء الله ما با علی و اولادش محشور میشویم و شما هم با ... چرا که به مصداق آیه 71 سوره اسراء خداوند میفرماید( ویوم ندعوا کل اناس بامامهم ...)،این خامساً. ما از قیامت باکی نداریم چرا که حساب و کتاب ما با واسطه و شفاعت ائمه معصومین علیهم السلام درست خواهد شد اگر نقص در اعمال ما باشد و این شما هستید که باید فکر چاره کنید و برای حساب و کتاب خود مهیا شوید، این سادساً. من هم امید وارم مسئولین سایت نظرات این حقیر را بدون کم و کاستی در جواب شما در منظر عموم قرار دهند تا حقانیت گفتار ما معلوم شود و خوانندگان خود قضاوت کنند،این سابعاً. در آخر نوشته خود دعایی کردید که خیلی بجا بود، و ما هم همین دعا را در حق شما و همفکرانتان داربم اما خداوند در قرآن سوره بقره آیه 10 چیز دیگری میگوید( فی قلوبهم مرض و زادهم الله مرضا و لهم عذاب علیم بما کانوا یکذبون)، پس بترسید از این عذاب اگر اعتقاد دارید،این ثامناً. در آخر باز امیدوارم آنقدر صداقت و شهامت داشته باشید که اعتراف به اشتباه خود کنید و حداقل یک عذر خواهی خشک و خالی داشته باشید. ........و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم یبعث حیا .........

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.