ریشههای تاریخیِ ترور و خشونت سلفیان وهابی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از شاخصههای اصلی سلفیان وهابی، فتنهگری، خشونت، قتل و کشتار، شکنجه، اتهام بی اساس، آتش زدن خانهها و اماکن، غارت اموال، تجاوز به نوامیس مسلمین، ترور و... با بدترین شیوههای ممکن نسبت به سایر مذاهب دیگر حتی اهل سنت، از ویژگیهای اینان بوده و هست. کسی که به تاریخ اسلام مراجعه کند و فتنهها و اغتشاشاتی را که در بلاد اسلامی و بالاخص در بغداد اتفاق افتاده را ریشه یابی کند، قطعاً دستهای پنهان و آشکار سلفیان وهابی را با تحریک یهود و صهیونیزم باعث فتنههای گوناگون میشود را به خوبی مشاهده میکند، و جالب اینکه مورخان بزرگ اهل سنت نیز به این حقائق اشاره کرده و سلفیان را متهم و محرک اصلی و صحنه گردان آشوبها و اغتشاشات و فتنهها معرفی کردهاند که در تاریخ گذشته اسلام به وقوع پیوسته و همان حرکات هم تا الآن ادامه داشته و هیچ تغییر اساسی هم نکرده است.
لذا ما در این مقاله برای نمونه به چند مورد از آشوبهایی که سلفیان گذشته مرتکب آن شدهاند را به روایت مورخ بزرگ اهل سنت - ابن اثیر جزری شافعی - بیان کرده اشاره میکنیم، تا ریشه این خشونتها آشکار گردد:
- کشتار اهل سنت توسط حنبلیها در سال (317 هجری قمری)، که فتنهای عظیم میان پیروان ابوبکر مروزی حنبلی و سایر اهل سنت در بغداد رخ داد، به گونهای که برای فرو نشاندن آن، ارتش حکومتی وارد عمل شد، علت فتنه هم این بود که پیروان مروزی در تفسیر آیه 79 سوره اسراء که خداوند متعال میفرماید: «عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً». گفتند: یعنی خداوند روز قیامت پیامبرش را کنار خودش بر روی عرش مینشاند». یعنی خدا را جسم و شبیه انسانها میدانند، اما سایر اهل سنت این تفسیر را نپذیرفته و گفتند: منظور شفاعت پیامبر در روز قیامت است. لذا این دو نظریه سبب بروز فتنه و کشتار شد و عده زیادی از طرفین به قتل رسیدند. [1]
- درگیری حنابله با شافعیها در سال (447 هجری قمری)، که ابن اثیر جزری میگوید: این فتنه هم در بغداد در این سال روی داد، و سردسته این فتنهجویی شخصی بنام ابوعلی فراء و ابن التیمی بودند. سپس عده کثیری از هواداران آنها نیز وارد صحنه شدند و از بلند خواندن - بسم الله الرحمن الرحیم - در نماز و بستن قنوت در نماز صبح جلوگیری کردند و گروههایی از اینان به مسجد باب الشعیر آمده، و امام جماعت آن را از بلند خواندن بسم الله منع کردند، او هم قرآنی را از جیب خود در آورده و گفت: حال که چنین است - بسم الله - را از قرآن حذف کنید تا ما آن را در نماز نخوانیم، بالاخره موج این فتنه فراگیر شده و دامنه اختلاف تا کاخ خلیفه عباسی کشیده شد. [2]
- درگیری حنابله و کشتار شافعیها و اصناف در سال (488 هجری قمری) بین طایفه کرامیه سلفی و سائر مذاهب اهل سنت در نیشابور، فتنهای به پا شد که در نتیجه آن جمع دیگری از مردم به قتل رسیدند، لذا احناف با شافعیان هم پیمان شدند و علیه سلفیان وارد عمل شدند. مدارس و مراکز دینی فرهنگی آنان را ویران، و عده زیادی از سلفیها و اهل سنت کشته شدند و غائله عظیمی به پا گردید. [3]
- حمله به بازار بغداد و کشتار مردم در سال (469 هجری قمری)، هنگام ورود شخصی بنام ابونصرقشیری به بغداد، حنبلیها آتش فتنهای را بر علیه او روشن کردند. گروهی از دشمنان او از پیروان حنابله به بازار و مدرسه نظامیه حملهور شده و عدهای را کشتند و حوادث تلخی به وقوع پیوست. [4]
- درگیری حنبلیها با اهلسنت در سال (475 هجری قمری) مشاجرهای بین گروهی از حنبلیها و بعضی از پیروان ابوالقاسم بکری مضربی در بغداد رخ داد و منجر به شعلهور شدن آتش فتنه گردید و به خانههای بنیفراء یورش بردند،. درگیریها و آشوبهایی به پا گردید. [5]
- به آتش کشیدن مسجد توسط حنبلیها در سال (597 هجری قمری)، به خاطر حسادت و کینهای که منجر به آتش شد، چرا که نظام الملک وزیر خوارزم شاه که برای شافعیها در شهر مرو مسجدی ساخت که مشرف به مسجد احناف بود، لذا پیشوای حنابله از این جریان ناراحت شده و افراد اراذل و اوباش را جمع کرده و به مسجد آنها حملهور شدند و آن را به آتش کشیدند، خوارزم شاه از این جریان ناراحت شد و پیشوای آنان و عوامل اغتشاش را احضار کرد و همه آنها را ملزم به پرداخت جریمه مالی سنگینی کرد. [6]
لذا از این نوع فتنهها و آشوبها در طول تاریخ توسط سلفیها به بهانههای واهی و بعضاً کینه توزی و دشمنی بوده و تا زمان عبدالوهاب و بعد از او در شهرهای عیینه، طائف، مکه، مدینه، یمن، کربلا، نجف، حران و... اتفاق افتاد که منجر به کشته شدن هزاران مسلمان گردید، پس برای روشن شدن ماهیت آنان بهتر است به تاریخ گذشته رجوع کنیم و ماهیت حقیقی سلفیان امروزی را که ریشه در تاریخ گذشته اسلام دارند را ببینیم و برای نسل حاضر و آینده بازگو شود، تا همگان بدانند که امروز دشمن واقعی اسلام و امت اسلامی چه کسانی هستند، کسانی که خطرشان از قوم یهود کمتر نیست.
پینوشت:
[1]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، (630 ه)، دار صادر، بیروت، لبنان، ج 5 ص 121.
[2]. همان، ج 6 ص 182.
[3]. همان، ج 6 ص 364
[4]. همان،ج 6 ص 272.
[5]. همان، ج 6 ص 285
[6]. همان، ج 7 ص 444
دیدگاهها
موحد حق جو!
1394/08/26 - 14:11
لینک ثابت
با سلام و ادب محضر مبارک حق
asadi
1394/08/28 - 18:13
لینک ثابت
با سلام خدمت موحد حقجو و
افزودن نظر جدید