کتاب بیان سید باب
سید باب از آن اشخاصی است که: از جهالت و نادانی مردم استفاده کرده، و ادعاء نمود که کلمات و جملات من از جانب خداوند بوده و آیات منزله ی الهیه است. و روی سادگی و بی اطلاعی خود اظهار می کرد که: کسی نمی تواند نظیر یک سوره بلکه یک آیه بلکه یک حرف آنرا بیاورد، و عجب در اینجا است که، دوستان و پیروان ایشان هیچگاه از جناب سید سوال ننمودند: آیا اعجاز و خارق الطبیعه بودن کلمات شما از نظر فصاحت و بلاغت الفاظ و جملات است یا از لحاظ معانی و مطالب یا از جهات دیگر؟
ما این دعوی سید را اگر کاشف از امراض و اغراض نفسانی او ندانیم، بطور مسلم روی همان سادگی و عدم تشخیص و بی اطلاعی او بوده است، زیرا که نوشته های سید نه تنها کوچکترین امتیاز و نفوقی بر کلمات متداوله ندارد، بلکه همه از جهات قواعد ادبی و موازین علمی در نهایت درجه سستی و ضعف بوده، حتی در برخی از موارد کاملا خنده آور و مسخره آمیز است.
و برای اینکه در این موضوع نیز تنها پیش قاضی نرفته و بدون مدرک حکمی نداده باشیم، قسمتی از کلمات مربوطه ی او را در اینجا از مهمترین کتاب او بیان می نمائیم، تا خوانندگان محترم خود حکومت نمایند.
در باب خامس عشر از واحد ثانی می گوید: و شئون فارسیه به عینه مثل شئون آیات است زیرا که کل از بحر حقیقت جاری می گردد و اگر کسی در کلمات فارسی بعین فؤاد نظر کند فصاحت آیات را بعینها مشاهده می نماید و یقین می کند که غیر الله قادر بر این کلام نبوده و نیست... و همین قسم اگر مومنین به رسول الله و کتاب او یقین کنند که ظهور قائم (سید باب) و بیان همان ظهور رسول الله است به نحو اشرف در آخرت و این کتاب به عینه همان فرقان است که به نحو اشرف نازل شده در آخرت، احدی از مومنین به قرآن خارج از دین خود نشده و اقرب از لمح بصر ایمان آورده و تصدیق بیان نموده.... الخ.
پس به موجب دعوی و اظهار سید باب، کسی نتواند مثال این جملات را بنویسد، و سید باب همان رسول اکرم است، و بیان او همان قرآن مجید است و سید باب و کتاب بیان از رسول اکرم و قرآن اشرف و بالاترند و قیامت و آخرت مسلمین عبارت از ایام ظهور سید باب است.
و این جانب برای اینکه افکار خوانندگان محترم مشوب نشود، توضیح بیشتری نمی دهم، و انتظار دارم که مکرر این عبارت ها را به دقت مطالعه نموده، و درباره ی اعجاز لفظی و معنوی آن حکم کنید.
و در باب اول از واحد سابع می گوید: در هر ظهور خداوند دوست می دارد که کل شی ء جدید شود و از این جهت امر فرموده که در هر دویست و دو سال (به عدد کلمه ی رب یا علی محمد) یک دفعه هر نفسی ما یملک خود را از کتب مجدد کند به اینکه در ماء عذب ریزد یا آنکه به نفسی عطاء کند....الخ.
در اینجا هم سید باب با این عبارات آسمانی و معجز آسای مخصوص خود می گوید: بخاطر اینکه کسی از روی کراهت کلمه ای را نبیند و از دیدن آن حرف ناطلوب متاثر نشود سزوار است که در هر دویست و دو سال (اختیار این عدد هم به خاطر اینست که موافق باشد با عدد اسم خودش) کتاب هایی را که جمع کرده بود همه را در آب شیرین ریخته و محو کند.
ملاحظه فرمائید که: خدای قرن نوزدهم تا چه اندازه به دانش و علم علاقه مند بوده و تا کجا برای یک دوره زحمات اشخاص دانشمند که در نتیجه ی یک عمر مطالعه و دقت کتابی را تالیف می کنند، ارزش می دهد. پس ما باید به موجب حکم صریح این کتاب آسمانی که بشر از آوردن نظیر آن عاجز است، تمام کتاب خانه ها تالیفات موجوده و گذشته را محو و نابود کنیم.
آری این کتاب آسمانی می گوید: کتاب خانه های عمومی جهان را آتش بزنید، کتاب های خطی و چاپی فلاسفه و محققین و بزرگان علم و دانش را به دریا بریزید، آثار علمی و تحقیقی گذشتگان را بشوئید.
در مکاتیب دوم (ص266 س6) می گوید: و در یوم ظهر حضرت اعلی منطوق بیان ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق و هدم بقاع و قتل عام الا من آمن و صدق بود.
خوبست که خدای بیان به این امر توفیق نیافت، و اگر نه تمام کتاب های علمی و تاریخی سوخته می شد، و همه ی مردم بجز یک مشت ساده لوح و عوام و نادان فریب خورده مقتول و معدوم می شدند، و در نتیجه: یک مشت مردم جاهل و خون خوار می ماند و کتاب بیان.
آری خدای بیان هر چه زودتر از گفته ی خود نادم شده، و پیش از اینکه احکام بیان به مرحله ی اجراء برسد، شخص دیگری را برانگیخت. و ایندفعه بر خلاف گذشته: حکم کرد به اینکه با جمیع افراد بشر از هر قوم و ملتی باشند باید به نهایت دوستی و راستی و امانت و الفت و اتحاد معامله گردد (بل الفخر لمن یحب العالم).
در باب ثامن از واحد سادس می گوید: اگر کسی به غیر آیات الله (کلمات سیدباب) احتجاج کند بر حقیقت نقطه ی بیان محتجب مانده از اعظم دلیل و ارفع سبیل... و آنچه در قرآن نازل شده دون احتجاج به آن نبوده که اگر کل بر آن واقف شده بودند امروز امر ایشان سهل تر بود... و امر شده که در هر نوزده روز یک دفعه در این باب نظر کند لعل در ظهور من یظهره الله محتجب نشوند به شئونی دون شئون آیات که اعظم حجج و براهین بوده و هست..... و حال قریب به سه سال متجاوز است و امر الله (خود سید باب ) ظاهر شده تا آنکه امروز محل مقصود را در جبل (ماکو و چهریق) قرار داده اید و حال آنکه بر آن حجتی که دین کل مسلمین بر او بر پا است ظاهر شده که بعد از انقطاع وحی تا ظهور این آیات احدی ظاهر نشد که اتیان به آیه نماید... با وجود این امتناع که غیر از من یظهره الله کسی نتواند مدعی شد این امر را ، فرض شده در بیان که اگر نفسی ادعاء کند و آیاتی از او ظاهر گردد احدی متعرض نگردد او را لعل بر شمس حقیقت حزنی وارد نیاید الخ.
در این کلمات آسمانی و سراسر اعجاز سید باب (که واقعا از جهت مسخره آمیزی به حد اعجاز است) امور چندی ملاحظه می شود:
1- می گوید: دلیل و برهان پیغمبر اسلام تنها آیات نازله بود : اولا- رسول اکرم به مقتضای هر مجلس و به تناست هر محل و موردی معجزه داشته است که خود قرآن مجید هم به آنها اشاره می کند.ثانیا- معجزه بودن آیات الهیه صحیح است ولی به شرط اینکه حقیقتا از جانب خدا باشد نه مجعول و ساخته شده و رسوا کننده.
2- می گوید: کسی نتواند مدعی شد نزول آیات را.
در صورتی که هر شخصی که چند سال تحصیل ادبیات مختصری (فارسی یا عربی) نمود بطور مسلم بهتر از آیات سید باب را درست خواهد کرد، و از این جهت است که پس از سید باب به اندازه ای نزول آیات رائج و معمول به گردید که هر کسی که مختصر سواد و اطلاعی داشت شروع کرد به نوشتن آیات، رجوع شود به حالات و نوشته جات میرزا محمد قدوس، میرزا محمد علی زنجانی، میرزا حسین بشروئی، قرة العین قزوینی، میرزا حسینعلی نوری، میرزا یحیی صبح ازل، پسران میرزا حسینعلی، میرزا اسدالله دیان، میرزا غوعا، شیخ اسماعیل، حاجی ملاهاشم، و دیگران.
و چون خود سید باب هم و متوجه بود که دیگران بهتر از خود او به این امر قادر خواهند بود، اینست که در آخر کلامش گفت: اگر نفسی ادعا کند و آیاتی از او ظاهر گردد احدی متعرض نگردد او را. (1)
حال بالاخره کسی نمی تواند مانند آیات سید باب بیاورد، و یا اگر کسی آورد دیگران معترض آن نشوند؟ این خود نامساعد بودن حال روحی سید باب را می رساند.
1- محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه ی 169 تا 173
دیدگاهها
علیرضاصالحی
1395/09/02 - 17:23
لینک ثابت
تمامی ادعاهای این شخص کذب محض
بنده خدا
1396/02/20 - 02:36
لینک ثابت
هرچند که دینشون احمقانست ،
افزودن نظر جدید