معنای قیامت در بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قیامت و آخرت ثمره ی اعمال انسان ها در این دنیاست و ادیان الهی (اسلام، مسیحیت، یهود) در کلیات آن مانند اینکه انسان وارد دنیای دیگر می شود، متوفق هستند و در جزئیات آن با هم اختلاف دارند.
اسلام می گوید: مردم پس از پایان زندگی مادی و پس از مرگ به جهان دیگری که از این دنیا لطیف تر و وسیع تر و مجهزتر است منتقل شده و هر کسی مطابق اعمال و اخلاق و عقائد خود در آن جهان زندگی خواهد کرد و در حقیقت، در جهان آخرت همه رفتار و کردار و پندار انسان منعکس شده و مرتبه زندگی و خصوصیات زندگی و مقام هر فردی را تشکیل داده و روی این لحاظ هر شخصی جزای اعمال و سزای کردار خوب و بد خود را خواهد دید.
اسلام می گوید: آدمی با مرگ فانی نمی شود، و بلکه به حیات ابدی و زندگی حقیقی خواهد رسید.
دانشمندان و علماء اسلام در پیرامون این موضوع (معاد) و در پیرامون موضوع بقای روح و تبدیل این عالم به عالم دیگر کتاب هایی نوشته اند. و قرآن مجید نیز در آیات زیاد، این موضوع را کاملا شرح و تفصیل داده است.
اما جناب بهاء چه می گوید: یا معشر البشر قد اتت الساعة و انشق القمر، طوبی لعبد شهد و فاز و ویل لکل منکر مکار [1]- ای جماعت مردم ساعت فرار رسیده است و قمر منشق شده است خوشا به کسی که شاهد و فائز باشد و وای به اشخاصی که منکر و مکار هستند.
مقصود میرزا بهاء آنست که: موضوع ساعت که در آیات و روایات اسلامی وارد شده است، با ظهور و قیام میرزا بهاء تحقق پیدا کرده است، و مراد از کلمه ساعت همان ساعت قیام میرزا است.
اما بر خلاف میرزا بهاء خداوند متعال در قرآن کریم در بعضی از آیات سوره قمر چنین می فرماید: اقتربت الساعة و انشق القمر ... یوم یدع الداع الی شیء نکر خشعا ابصارهم یخرجون من الاجداث کانهم جراد منتشر مهطعین الی الداع یقول الکافرون هذا یوم عسر ... بل الساعة موعدهم و الساعة ادهی و امر ان المجرمین فی ضلال و سعر یوم یسحبون فی النار علی وجوههم ذوقوا مس سقر- قمر شکاف خورد و ساعت نزدیک شده است ... روزی که خواننده ای بخواند مردم را به سوی امری که سخت مستنکر است، در آن روز آنان با نهایت خشوع و انکسار و مانند ملخ های پراکنده از قبرهای خود بیرون می آیند، و به سرعت به سوی آن دعوت کننده سوق داده می شوند، و کافران گویند که امروز روز بسیار سختی است ... و ساعت وعدگاه آنان است و روز بسی ناگوار و تلخی باشد، گناهکاران در گمراهی و عذاب خواهند بود، روزیست که آنان کشیده می شوند بر روی خوشان در آتش، و می گویند آنان را که بچشید حرارت آتش را.
پس جناب بهاء باید این آیات را با هزار تاویل سست و موهوم برگرداند به روز قیام مبارک خود، و مجبور است که بگوید: مقصود از عذاب و سختی و آتش، گمراهی و دوری از ایشان و محرومیت از فیض انوار ایشان و انکار مقام ایشان و ناراحتی معنوی است.
میرزا بهاء تا توانسته آیات و روایات اسلامی را به نفع خودش به تاویل برده، اما پیروان خود را از تأویل بردن نهی کرده است.
عبدالبهاء در مکاتیب دوم گوید: با قوم ذروا الشبهات و دعوا تاویل المتمسکین بالمتشابهات، و تمسکوا بالمحکمات انها هی الصراط المستقیم و النور المبین و البیان القویم و الحصن الحصین عن هجوم المارقین [2]- ترک کنید مطالب متشبهه را و دوری نمائید از تاویلات کسانی که به متشابهات متوسل می شوند و تمسک بجوئید به محکمات، زیرا که محکمات صراط مستقیم و نور مبین و بیان محکم و فلعه نگهدارنده ای است از حمله ی اشخاص مخالف و آنهائی که از دائره ی دین خارج می شوند.
این مطلب مسلم است که هرگز عقیده صحیح و بنای درستی نتواند روی اساس تاویل و مطالب مشتبهه برقرار گردد، و اگر نه هر کسی برای اثبات دعوی خود (گر چه در نهایت مرتبه فساد و ضعف و سستی باشد) می تواند به یک قسمت از الفاظ مشتبه و جملات چند پهلو متمسک شده و قسمتی از محکمات و ظواهر را طبق رای و عقیده خود تاویل و تفسیر بنماید. [3]
عبدالبهاء روی فطرت طبیعی خود در اینجا به این مطلب اعتراف کرده و حتی پیروان خود را از تمسک به متشابهات و تمایل به تاویل منع اکید می کند، ولی از سخنان و اعمال خود غفلت کرده و از تاویلات و متشابهاتی که اساس و پایه ی حرفها و دعوی او است بکلی غافل شده است.
بهاء و عبدالبهاء و سید باب برای اینکه در مرتبه اول دعوی قیام خودشان را به اثبات برسانند، تمام روایات مربوطه به علائم ظهور و علائم قائم و قیامت را تاویل کرده و تطبیق به ظهور و قیام خود می کنند، و در حقیقت اولین پایه و نخستین اساس دعوی این آقایان تاویل و تمسک به کلمات متشابه است. و عقلا این از حکمت الهی بدور است که پیامبرانی را بسوی انسان ها بفرستد و بگوید قیامتی با کیفیت زنده شدن دوباره ی مردگان و گرفتن پاداش و عقاب بخاطر اعمالشان در دنیا وجود دارد و سپس پیامبری دیگر بفرستد و بگوید از قیامتی که قبلا وعده داده شده خبری نیست و قیامت پیروان هر دینی، ظهور پیامبر دیگر است.
پی نوشت:
1-الالواح بعد اقدس (103-7)
2- مکاتیب دوم، 286-15
3- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 113 و 114
افزودن نظر جدید