سرنوشت بیت‌العدلِ بدون ولی‌امر، از زبان شوقی افندی!

  • 1396/10/14 - 13:52
شوقی افندی به عنوان اولین ولی امر بهائیان، یکی از پایه‌های نظام رهبری بهائیتِ پس از خود را مقام موروثی ولایت امری معرفی می‌کند. اما ترسیم چنین نظام رهبری برای بهائیان، با عقیم ماندن شوقی افندی، هیچ‌گاه محقق نشد و پیش‌گویی غلطِ پیشوایان بهائی را، سندِ رسوایی دیگری بر غیرالهی بودن اساس بهائیت نمایان ساخت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اکثر جمعیت بهائیان کنونی، در حالی خود را پیروِ نهاد بیت‌العدل حیفا می‌دانند که بر اساس گفته‌های شوقی افندی (اولین ولی‌امر آنان)، این نهاد رسمیت و اعتباری ندارد.
شوقی افندی در آثار خود، نظام رهبری پس از عباس افندی را بر پایه‌ی دو رکن جدا نشدنیِ مقام ولایت امر و نهاد بیت العدل استوار می‌داند: «این نظم بدیع از اَنظمه‌ی (نظام‌های) باطله‌ی سقیمه‌ی (بیمارِ) عالم، ممتاز، در تاریخ ادیان فرید و بی‌مثیل. سابقه‌ی بنیادش بر دو رکن رکین استوار: رکن اول و اعظم، رکن ولایت الاهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الاهی که مرجع تشریع است... انفصال رُکنین (دو رُکن) نظم بدیع (بهائیت) نیز از یکدیگر ممتنع و محال».[1]
شوقی افندی اولین و آخرین ولی‌امر بهائیان، در خصوص عواقب ناشی از عدم حضور مقام ولایت امر در مرکز رهبری و تصمیم‌گیری بهائیت، این‌گونه هشدار می‌دهد: «بدون این مؤسسه (ولایت امر) وحدت امرالله در خطر افتد و بنیانش متزلزل گردد و از منزلتش بِکاهد و از واسطه‌ی فیضی که بر عواقب امور در طی دهور احاطه دارد، بالمره بی‌نصیب ماند و هدایتی که جهت تعیین حدود و وظایف تقنینیه‌ی (قانون‌گذاری) منتخبین (اعضای بیت العدل) ضروری است، سلب شود».[2]
اولین و آخرین مقام ولایت‌امر بهائیان، همچنین تأکید می‌کند که شخص ولی‌امر باید پس از خود، پسر بزرگ‌تر را به جانشینی خویش را برگزیند و در غیر اینصورت، سرنوشت بهائیتِ بدون ولی‌امر دچار تزلزل می‌گردد: «هرگاه ولایت امر از نظم بدیع حضرت بهاءالله منتزع شود، اساس این نظم متزلزل و إلی الأبد محروم از اصل توارثی می‌گردد که به فرموده‌ی حضرت عبدالبهاء در جمیع شرایع الاهی نیز برقرار بوده است».[3]
اما ترسیم چنین نظام رهبری برای بهائیان، با عقیم ماندن شوقی افندی، هیچ‌گاه محقق نشد و پیش‌گویی غلطِ پیشوایان بهائی را، سندِ رسوایی دیگری بر غیرالهی بودن اساس بهائیت نمایان ساخت. بعلاوه؛ کسانی که اینک در اسرائیل، در مرکزی به نام بیت‌العدل، بر گُرده‌ی بهائیان سوار شده‌اند، چه توجیهی برای عدم حضور مقام ولی‌امر در میان خود داشته و با چه منطقی، وظایف ولی‌امر را به نفع خود مصادره کرده‌اند؟!

پی‌نوشت:

[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، قاموس توقیع منیع، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 118 بدیع، ص 105.
[2]. شوقی افندی، دور بهائی، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، نشر سوم، 1988 م، ص 80.
[3]. همان، ص 80-79.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.