اختلاف متی و لوقا، در حكايت افسر رومی
اختلاف در كتاب مسيحيان، امری ثابتشده و غیرقابلانکار است، اناجيل متی و لوقا وقتی داستان مشترك شفای يك غلام بيمار را بيان میکنند، اختلاف زيادی در نحوه گفتگو ميان عيسی (عليهالسلام) و صاحب آن غلام وجود دارد.
كتاب مسيحيان حتی در بيان يك واقعه مشترك هم دارای اختلاف است، مثلاً انجيل متی داستانی از يك سرباز رومی آورده است كه گفتگو ميان او و مسيح، بهطور مستقيم صورت گرفته است: «وقتی عیسی به شهر کفرناحوم رسید، یک افسر رومی نزد او آمد و از او خواهش کرد که خدمتکار افلیج او را که در خانه افتاده... شفا دهد.» [ترجمه تفسيری، انجیل متی 8: 5- 13] همين داستان در انجيل لوقا هم آورده شده است، اما با اين تفاوت كه اين گفتگو ميان عيسی (عليهالسلام) و عدهای از بزرگان يهود اتفاق افتاده است؛ و سرباز رومی، صحبتهای خود را بهواسطه آنها به حضرت مسيح (عليهالسلام) منتقل كرده است: «...وقتی افسر از آمدن عیسی باخبر شد، چند نفر از بزرگان یهود را فرستاد تا از او خواهش کنند که بیاید و غلامش را شفا بخشد.» [ترجمه تفسيری، انجیل لوقا 7: 1-8.] وجود اشتباه در وقايع تاريخی، مخصوصاً اتفاقاتی نظير اين مورد، شايد در نگاه اول، بیاهمیت باشد، اما بحث اصلی اين است كه اين اختلافات در يك كتاب منبع آورده شده كه اساس دين مسيحيت را تشكيل میدهد و اختلاف در اين كتاب، اعتبار و اهميت آن را زير سؤال میبرد.
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب _ وجود اختلاف در اناجیل چهارگانه، چيزی است كه برای تمام خوانندگان كتاب مقدس، مشخصشده است، اين كتاب در موارد زيادی، حتی در بيان يك واقعه مشترك هم دارای اختلاف است، مثلاً انجيل متی داستانی از برخورد حضرت عيسی (عليهالسلام) با يك سرباز رومی آورده است كه گفتگو ميان مسيح و سرباز رومی بهطور مستقيم صورت گرفته است: «وقتی عیسی به شهر کفرناحوم رسید، یک افسر رومی نزد او آمد و از او خواهش کرد که خدمتکار افلیج او را که در خانه افتاده... شفا دهد. عیسی به او گفت: بسیار خوب، میآیم... اما افسر در جواب عرض کرد: سرور من، من اینقدر لیاقت ندارم که شما به خانه من بیایید. اگر از همینجا دستور بفرمایید خدمتکارم خوب خواهد شد... عیسی از سخنان او حیرت کرد... سپس رو به افسر رومی کرد و گفت: به خانهات برگرد. مطابق ایمانت، انجام شد. خدمتکار او همان لحظه شفا یافت.» [1]
همين داستان در انجيل لوقا با دو تفاوت آورده شده است، يكی اينكه اين گفتگو ميان عيسی (عليهالسلام) وعدهای از بزرگان يهود اتفاق افتاده است؛ و سرباز رومی، صحبتهای خود را بهواسطه آنها به حضرت مسيح (عليهالسلام) منتقل كرده است، دوم اينكه انجيل متی گفته بود قبل از اينكه مسيح به سمت خانه آن افسر حركت كند، افسر از حركت آن حضرت ممانعت كرد، اما لوقا میگوید عيسی (عليهالسلام) تا نزديك خانه آن افسر میرسد سپس او مانع ورود مسيح به خانهاش شده است: «هنگامیکه عیسی... به کفرناحوم بازگشت، در آن شهر، یک افسر رومی، غلامی داشت... ازقضا آن غلام بیمار شد و به حال مرگ افتاد. وقتی افسر از آمدن عیسی باخبر شد، چند نفر از بزرگان یهود را فرستاد تا از او خواهش کنند که بیاید و غلامش را شفا بخشد. پس آنان با اصرار، به عیسی التماس کردند که همراه ایشان برود و آن غلام را شفا دهد... عیسی با ایشان رفت؛ اما پیش از آنکه به خانه برسند، آن افسر چند نفر از دوستان خود را فرستاد تا به عیسی چنین بگویند: سَروَر من، به خود زحمت ندهید که به خانه من بیایید، چون من لایق چنین افتخاری نیستم... از همانجا که هستید، فقط دستور بدهید تا غلام من شفا یابد!» [2]
وجود اشتباه در وقايع تاريخی، مخصوصاً اتفاقاتی نظير اين مورد، شايد در نگاه اول، بیاهمیت و طبيعی باشد، اما بحث اصلی اين است كه اين اختلافات در يك كتاب منبع آورده شده كه اساس دين مسيحيت را تشكيل میدهد و اختلاف در اين كتاب، اعتبار و اهميت آن را زير سؤال میبرد.
پینوشت:
[1]. ترجمه تفسيری كتاب مقدس، انجیل متی 8: 5- 13.
[2]. همان، انجیل لوقا 7: 1-8.
افزودن نظر جدید