کمک خواستن از پیامبرمهربانیها درآثار حنابله
اگر چه مکتب و جریان سلفیگری از دل ظاهرگرایی حنبلی برخواسته است، ولی هرگز نباید تمام حنابله را با این فکر همراه دید. این گروه با بسیاری افکار سلفیها مخالف است. در آثار این افراد میتوان نادرستی افکار سلفی را به وضح دید. ابن جوزی که خود از بزرگان سلفیه و عالمی حنبلی است، بر این موضع در ذیل سخنی در باب استغاثه اشاره میکند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن جوزی در کتاب المنتظم فی تاريخ الأمم والملوك در مورد أبوالقاسم هبةالله بن عبدالوارث شيرازی در باب استغاثه سخنی را میآورد که ظاهراً معنای آن تایید استغاثه به پیامبر (صلی الله و علیه و آله) است.
«كان هبة الله بن عبد الوارث يحكي عن والدته فاطمة بنت علي قالت: سمعت أبا عبد الله محمد بن أحمد المعروف بابن أبي زرعة الطبري قال: سافرت مع أبي إلى مكة فأصابتنا فاقة شديدة فدخلنا مدينة الرسول صلى الله عليه وسلم وبتنا طاويين، وكنت دون البالغ، فكنت أجيء إلى أبي وأقول: أنا جائع. فأتى بي أبي إلى الحضرة وقال: يا رسول الله، أنا ضيفك الليلة. وجلس فلما كان بعد ساعة رفع رأسه وجعل يبكي ساعة، ويضحك ساعة. فقال: رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم فوضع في يدي دراهم، ففتح يده فإذا فيها دراهم وبارك الله فيها إلى أن رجعنا إلى شيراز وكنا ننفق منها.[1] هبةالله بن عبدالوارث از مادرش فاطمه دختر علی چنین حکایت کرد: از اباعبدالله محمد بن احمد معروف به ابن ابی زرعه طبری شنیدم: با پدرم به سوی مکه مسافرت کردم، که به شدت فقیر شدیم. داخل مدینه پیامبر شدیم. ما در حالیکه بسیار گرسنه بودیم، در آنجا مقیم شدیم. من که هنوز بالغ بودم، به نزد پدرم رفتم و گفتم: گرسنهام؛ در این هنگام پدرم مرا نزد بارگاه پیامبر برد و گفت: یا رسول الله! من امشب میهمان تو هستم و آنجا نشست و بعد از مدتی سرش را برداشت و مدتی را گریه کرد و بعد خندید. سپس گفت: پیامبر را در خواب دیدم، که در دستانشان چند درهم بود، که در دستان من قرار دادند. پدرم دستانش را باز کرد که چند درهم در دستانش بود و خدا به آن درهمها برکت داد و ما با همان درهمها به شیراز برگشتیم و حتی از آن درهمها انفاق نیز کردیم.»
این بیانات نشان از تزلزل شبهات سلفیان در باب توحید دارد. هیچ مسلمانی در درخواست از پیامبر مهربانیها او را خدا ندانسته و او را عبادت نمیکند.
پینوشت:
[1]. المنتظم فی تاريخ الأمم والملوك، ابن جوزي، ج16، ص314، دارالکتب العلمیه بیروت، 1412.
برگرفته از پایگاه تخصصی نقد وهابیت
افزودن نظر جدید