دختر کشی به روایت کتاب مقدس
کشتن انسان های بیگناه در هیچ دین و آیین مورد قبول نیست. اما کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان تهمتهای زیادی از جمله کشتن دختران به انبیاء و رهبران الهی خود زدهاند. به نقل از همین کتاب یفتاح یکی از داوران و انبیاء بنی اسرائیل به خاطر عهد بیمورد و نابجا، دختر خود را به عنوان قربانی برای خدا میسوزاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگرچه از دیدگاه قرآن و انسانهای اندیشمند، گرفتن جان انسانهای بیگناه توسط هیچ شخصی و به هر بهانهای قابلقبول و پذیرش نیست، اما کتاب مقدس مملو از مطالبی است که قتل و خونریزی آن هم به شدیدترین شکل ممکن را تبلیغ و تعلیم میدهد. سوزاندن دختر توسط پدر، یکی از نمونههای رفتار غیرانسانی و ضد بشری است که در کتاب مقدس به آن پرداختهشده و این کار وحشتناک با بهانهی واهی، منسوب به یفتاح یکی از پیامبران بنیاسرائیل کردهاند.
به روایت کتاب مقدس یفتاح یکی از داوران بنیاسرائیل بوده و به مدت شش سال رهبری آنان را بر عهده داشته است: «یفتاح مدت شش سال رهبری اسرائیل را به عهده داشت. وقتی مرد او را در یکی از شهرهای جلعاد دفن کردند.»[1] همچنین در عهد جدید از وی بهعنوان یکی از انبیای الهی یادشده است: «دیگر چه نمونهای بیاورم؟ زیرا وقت مجال نمیدهد که از ایمان جدعون، باراق، سامسون، یفتاح، داود، سموئیل و انبیای دیگر سخن گویم.»[2] همانطور که مشخص است در کنار هم آوردن داوود و یفتاح و عطف آن به انبیای دیگر نشان میدهد که یفتاح نیز یکی از انبیای بنیاسرائیل بوده است. وی با وجود اینکه داور و پیامبر بوده و طبیعتاً سیرهی زندگی او بهعنوان الگوی سایر مردم محسوب میشد، به روایت کتاب مقدس با سوزاندن تنها فرزند و تنها دختر خود، سنتی زشت و غیرانسانی از خود برای پیروانشان به یادگار گذاشته است.
به گفتهی کتاب مقدس، یفتاح برای جنگ با بنی عمون در حال لشکرکشی بود که در حین رفتن نذر کرد اگر او در جنگ پیش رو پیروز شود، پس از بازگشت به خانه اولین کسی که از خانوادهاش به استقبال او بیایند، بهعنوان قربانی برای خدا خواهد سوزاند: «یفتاح نزد خداوند نذر کرده بود که اگر اسرائیلیها را یاری کند تا عمونیها را شکست دهند وقتیکه بهسلامت به منزل بازگردد، هر چه را که از در خانهاش به استقبال او بیرون آید بهعنوان قربانی سوختنی به خداوند تقدیم خواهد کرد».[3]
یفتاح عمونیها را شکست داده و سمت شهر و خانهی خویش را در پیش گرفت و چون به خانه رسید، تنها فرزندش به عنوان اولین فرد با شادی و شعف به استقبال وی شتافت. یفتاح از اینکه دخترش به استقبالش آمد سخت پریشان شده و سر و سینهی خود را درید؛ اما درنهایت طبق نذر خود عمل کرده و دخترش را بهعنوان قربانی برای خدا سوزاند و از آن پس همهساله بنیاسرائیل را به خاطر این بیرحمی و جنایت خود، به مدت چهار روز در ماتم و عزا نشاند: «هنگامیکه یفتاح به خانه خود در مصفه بازگشت، دختر وی یعنی تنها فرزندش درحالیکه از شادی دف میزد و میرقصید به استقبال او از خانه بیرون آمد... سپس نزد پدرش برگشت و یفتاح چنانکه نذر کرده بود عمل نمود؛ بنابراین آن دختر هرگز ازدواج نکرد. پسازآن در اسرائیل رسم شد که هرساله دخترها به مدت چهار روز بیرون میرفتند و به یاد دختر یفتاح ماتم میگرفتند.»[4] وقتی رهبر یک جامعه چنین رفتار کند آیا میتوان از پیروان او از جمله یهودیان صهیونیست و مسیحیان کودککش انتظار رفتار انسانی داشت؟ آیا جنایاتی که به بهانهی واهی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم در بسیاری از کشورهای اسلامی توسط پیروان کتاب مقدس به راه افتاده است، ریشه در یفتاح و رهبران اینچنینی کتاب مقدس نمیتواند داشته باشد؟ بهراستی آیا یفتاح واقعاً مرتکب چنین جنایتی شده است یا کتاب مقدس همانند بسیاری از بخشهای خود دچار اشتباه و تحریفشده است؟
پینوشت:
[1]. ترجمهی تفسیری کتاب مقدس، داوران 12: 7.
[2]. همان، رساله به عبرانیان 11: 32.
[3]. همان، داوران 11: 31-32.
[4]. همان، داوران 11: 34-40.
دیدگاهها
حسینعلی یوسف زاده
1403/07/14 - 12:07
لینک ثابت
به جای نقد رهبران باید به نقد
افزودن نظر جدید