سلفی گری و هستی شناسی
هستی شناسی در هر آیین و اندیشهای باعث میشود، خط و مشی آن فکر را درباره جهان ماوراء و غیر محسوس روشن شود. بهویژه درباره اعتقادات دینی که این موضوع به مراتب بیشتر جلب توجه کرده و باعث صدق ادعای قائلین به این عقیده و راستی و درستی این اعتقاد است. این هستی شناسی ماورائی در سلفیت به خطا رفته و شکل دیگری به خود گرفته است.
.
هر اندیشه و تفکری خواه برخاسته از مبانی دینی باشد و یا برگرفته از تفکر غیر دینی، ناچار است درباره هستی موضعگیری مشخصی داشته باشد و تبیین کند که دیدگاه او درباره دنیا و ماوراء و امور دیگر هستی شناسانه چگونه است. تفکر سلفیگری نیز از این قاعده خارج نیست. برخلاف تصور اولیه از گروههای سلفی که باید اندیشهای به غایت ماورائی و در پی اثبات غیب باشند، اما جریان سلفی در حوزه هستیشناسی به شدت حسگرا است. لذا در توجیه موجودات ماورائی دچار مشکلات بسیاری هستند و چون نمیتوانند منکر خداوند بشوند، پس از او حقیقتی مادی و حسی تصور میکنند.
ابن تیمیه در اینباره میگوید: «و اما اثبات موجود قائم بنفسه لا يشار اليه ولا يکون داخل العالم ولا خارجه، فهذا مما يعلم العقل استحالته ... و بطلانه.[1] اثبات موجودی قائم به نفسه که نتوان به او اشاه نمود و نه داخل عالم باشد و نه خارج عالم، این حقیقتی است که عقل، استحاله آن را فهمیده و بر بطلان آن حکم میکند.»
ابتداییترین افراد آشنا به مباحث فلسفی در تمامی گرایشهای عقلی میدانند که حقیقت واجب الوجود و صرف قابل اشاره نیست.
اين در حالی است که خداوند، حقیقتی قائم بالذات و غيرقابل اشاره است، همانگونه که «ابراهيمی دينانی» میگويد: «کسانیکه در کتاب تکوينی خدا (مخلوقات) جز به محسوسات توجه نمیکنند، در کتاب تدوينی (شريعت) او نيز جمود بر ظواهر کرده و از اين مرحله، فراتر نخواهند رفت.»[2]
اما ابن تیمیه در جایی دیگر سخنی دو پهلو را بیان میکند، او معتقد است: «چون واجب الوجود، از حيث وجود کاملترين موجود بوده، لذا دورترين اشياء به نيستی است؛ پس برای مرئی بودن، شايستهترين موجودات بهشمار میآيد. اگر ما او را نمیبينيم، به علت اين است که چشمان ما توانايی رؤيت او را ندارد، نه اينکه رؤيت او فی نفسه ممتنع به شمار میآيد.»[3]
مبانی اشتباه گاه باعث اشتباهات خطرناکی میشود. البته در این موضوع باید دقت بسیار کرد و ما نمیخواهیم به همین سادگی بر ابن تیمیه اشکالتراشی کنیم. اما واقعیت از خطاهای بزرگ در روش ابن تیمیه خبر میدهد. برای بررسی بیشتر میتوان به این منبع مراجعه نمود.[4]
پینوشت:
[1]. احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، «منهاج السنة النبویة»، ج 2 ص334، سودی، ریاض، انتشارات ملک فهد، 1414. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. غلامحسین ابراهیمی دینانی، «ماجرای فکر فلسفی در اسلام»، ص 55، تهران ، انتشارات طرح نو، 1392
[3]. احمد بن اعبدالحلیم ابن تیمیه، «منهاج السنة النبویة»، ج 2، ص 332، همان.
[4]. غلامحسین ابراهیمی دینانی، «ماجرای فکر فلسفی در اسلام»، تهران ، انتشارات طرح نو، 1392.
افزودن نظر جدید