تفسیر باب از حروف حی

  • 1392/08/09 - 19:50
سید باب در اوائل دعاوی خود در نوشته هایش از اعضاء حروف حی بسیار تعریف کرده و آنها را از بهترین کسانی به او ایمان آورده اند دانسته است. اما بعضی از این حروف حی بر خلاف تصور سید باب از ایمان خود دست کشیده و تمام معادلات او را بر هم زدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اکثر علومی که سید باب به تفسیر و بیان آن پرداخته، دقیقا خلاف آنچه که سید باب تفسیر کرده نتیجه داده و این خود از دلائل بر باطل بودن سید باب است. از جمله علومی که سید باب تفصیل آن را در تمام نوشته های خود ذکر نموده و از علم ما یکون محسوب می شود، توصیف و تعریف و تعیین مقامات حروف حی است.

حروف حی (حی مطابق 18 می باشد) آن هیجده نفریست که در مدت هفت ماه اول به سید باب گرویده و از طرف او موردد نهایت تکریم و تجلیل واقع شده و برای آنان مقامات معنوی و روحانیت بلندی تثبیت کرده است.

متاسفانه این پیش بینی و تعریف و توصیف سید باب درباره ی این هیجده نفری که از مومنین درجه اول بودند مطابق در نیامده و بعضی از آنان در آخر عمر از سید باب اعراض و یا برخلاف نظر او رفتار کردند.

در امر و خلف از آثار میرزا بهاء نقل می کند که: ملا حسن بجستانی از حروف حی بیان در عراق حاضر و در امر نقطه اولی شبهاتی بر او وارد از جمله اعتراضاتی که بر نقطه اولی نموده آنکه آن حضرت در جمیع کتب منزله حروف حی را له اوصاف لاتحصی وصف نموده اند، و من یکی از آن نفوس محسوبم و به نفس خود عارف و مشاهده می نمایم که ابدا قابل این اوصاف نبوده و نیستم ... الخ. [1]

پس به موجب این نوشته ملا حسن بجستانی در ایام آخر زندگی خود شبهاتی نسبت به سید باب در دل داشته و از او اعراض کرده است.

و یکی دیگر از حروف حی: میرزا اسدالله دیان است.

در هشت بهشت گوید: دیگری میرزا اسدالله دیان که حضرت نقطه بیان او را کاتب و محرر حضرت ثمره قرار دادند ولی خود در بغداد چون یهودای اسخریوطی نکث بر پاشنه خود نموده، دعوی مقام من یظهر نمود، و میرزا ابراهیم او را نصدیق کرد، ولی میرزا حسینعلی چون او را مخل خود یافت میرزا محمد مازندرانی پیش خدمت خود را فرستاده او را مقتول ساخت ... الخ. [2]

به هر صورت دیان از حروف حی بوده و در آخر عمر که مقام بابیت و نبوت را یک امر مجعول و ساده ای دید، آیاتی بهتر از آیات سیدباب ساخته و خود مستقلا دعوی نبوت کرد.

و میرزا بهاء چون به این اشکال برخورده است، در مقام جواب و حل این اشکال از دامن سید باب می گوید: جمیع تعریف و توصیفات سید باب درباره حروف حی، راجع باول من آمن یعنی بشرویی و چند نفر دیگر است نه همه حروف حی.

بهاء می گوید: از جمله ی اعتراضاتی که بر نقطه ی اولی باب نموده آنکه آن حضرت در جمیع کتب منزله حروف حی را به اوصاف لاتحصی وصف نموده اند و من یکی از آن نفوس محسوبم (گوینده حسن بجستانی یکی از هیجده نفر اصحاب بابست) و بنفس خود عارف و مشاهده می نمایم که ابدا قابل این اوصاف نبوده و نیستم. نفس اوصاف سبب ریب و شبهه ی او شد غافل از آنکه زارع مقصودش سقایه ی گندم است ولکن زوان بالتبع سقایه می شود، و جمیع اوصاف نقطه ی بیان راجعست باول من آمن و عده معدودات و حسن و امثال او بالتبع بماء بیان و اوصاف رحمن فایز شده اند، و این مقام تا اقبال باقی و الا باسفل مقر راجع ... الخ. [3]

میرزا بهاء به خیال خود این اشکال را پاسخ داده است ، ولی:

1-حروف حی یعنی هیجده نفری که در خارج معلم و مشخص هستند و این کلمه عمومیت یا اطلاق و یا ابهامی ندارد که قابل تخصیص و یا تقیید باشد، و مثل اینست که شما اسامی هیجده نفر را یکایک بشمارید و برای آنها اوصاف و مقاماتی بیان کنید و در این صورت نمی شود گفت که مقصود من از این توصیف چند تن از این هیجده نفر هستند.

2- قیدی که میرزا بهاء ذکر کرده اند (این مقام باقیست تا روزی که اقبال آنها به سوی ایمان و سید باب باقی باشد، اختصاص به حروف حی ندارد، و در این صورت همه همین طورند و درباره هر کسی به مجرد اقبال و ایمان می توان از این اوصاف ذکر کرد، پس هیجده نفر امتیازی نسبت به دیگران نخواهند داشت.

3- از توجیه میرزا بهاء استفاده می شود که به جز چند نفر بقیه هیجده نفر مانند زوان هستند، و از اول مقصود نبودند و در آبیاری به تبع چند نفر اول آبیاری شده و از آب و علوم استفاده کرده اند، پس در این صورت بالا بردن عدد و رسانیدن به هیجده نفر چه معنائی دارد؟ و آیا اگر تعداد حقیقی آن چند نفر ذکر میشد بهتر نبود؟ و می گفت که معادل میشد با 419 نفر البته به قید اینکه اقبال باقی باشد.

4- توصیف و تعریف کردن با آن قیدی که میرزا بهاء ذکر می کند، موجب آن می شود که به هیچ کدام از این هیجده نفر اعتماد و اطمینانی نشود، زیرا هر یکی از آنها را که فرض کنیم، احتمال آن هست که در آخر امر اعراض و انکار داشته و اقبال او مبدل بادبار باشد. پس میرزا بهاء عنوان حروف حی را در حقیقت از میان برداشته است.

5- کلمات خود سید باب مخالف این توجیه و تاویل است.

سید باب گوید: شهد الله انه لا اله الا هو و ان نقطة البیان ذکره و بهائه و ان ادلاء الحی حروف لنفسه- شهادت می دهد خداوند که معبودی نیست مگر او و اینکه نقطه ی بیان ذکر و بهاء او است و اینکه ادلاء حی حروف خود او است. [4]

و نزدیک به این مضمون باز در جای دیگر می گوید: کما شهد الله لنفسه قبل کل شیئی بانه لا اله الا هو و ان نقطة البیان عبده و بهائه و ان ادلاء الحی حروف لنفسه کل بامر الله من عنده یعملون. [5]

و در موارد دیگر نیز به این مضمون تعبیر نموده است.

 پس به موجب این کلمات: هیجده نفر راهنمایات و پیشوایان این طریقت بوده و مخصوص خدا هستند. [6]

و چون مقام دلیل و راهنما بودن آنان توأم به اینکه آنان منسوب و مخصوص خدا هستند ثابت شد ، اقوال و افعال این هیجده نفر امضاء و حجت خواهد شد در این صورت باید دقت کرده و  دید که ملا حسن بجستانی چه می گوید؟

 

پی نوشت:

1- امر و خلف، صفحه 553

2- هشت بهشت، صفحه 283

3- اقتدارات، صفحه 138

4- لوح مسطور سوره 26 آیه 27

5- سوره 13 آیه 16

6- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 158 تا 162

دیدگاه‌ها

توجه به آثار سید باب نشان می دهد که حروف 18 گانه حیّ بیان، از ابتدای ظهور بیان الی آخر آن یعنی قیامت دیگر ظاهر خواهند شد. البته در حروف حی تلقی شدن سه نفر شبه ای نیست که عبارتند از: اول من امن( ملا حسین بشرویه ای)، آخر من آمن( محمد علی قدوس) و طاهره قره العین. این یک اشتباه است که برخی ها فکر می کنند 18 مومن اولیه به سید باب جملگی از حروف حیّ هستند بلکه تنها برخی ها از حروف حیّ محسوب می شوند. سید باب 18 حرف رحی را نفوس طاهری می داند که برای نقطه بیان خلق شده اند قبل از خلقت کل شیء که ممکن است در زمان ظهور نقطه حقیقت و یا بعد از آن ظاهر گردند. این گونه است که بهائی ها، اکثر چیزهای بیان و منظورهای سید باب را نمی فهمند و نمی دانند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.