فضیلتی بلا منازع
ابنتیمیه و ذهبی و برخی از معاصرین دنبالهرو آنها، در ادامه دشمنیهای خود نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و تخصیصا امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)، بر حدیث شریف و معتبر منزلت خدشه وارد کردهاند تا هم کینه خود به اهل بیت (علیهم السلام) را به اثبات برسانند و هم اینکه بتوانند فضائل حضرت علی (علیه السلام) را کمرنگ کنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابنتیمیه و ذهبی و برخی از معاصرین دنبالهرو آنها، در ادامه دشمنیهای خود نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و تخصیصاً امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بر حدیث منزلت خدشه وارد کردهاند، تا هم کینه خود به اهل بیت را به اثبات برسانند و هم اینکه بتوانند فضائل حضرت علی (علیه السلام) را کمرنگ کنند.
یکی از اشکالات این است که حدیث منزلت با حدیث تشبیه شیخین تعارض دارد. چرا که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر را به ابراهیم و عیسی (علیهما السلام)، و عمر را به نوح و موسی (علیهما السلام) تشبیه کرده است و اگر حدیث منزلت دلالت بر استخلاف علی (علیه السلام) دارد، پس آنچه که در مورد ابوبکر و عمر گفته شد به طریق اولی دلالت بر خلافت دارد، چون آندو به پیامبران اولوالعزم تشبیه شدند.[1]
ابنتیمیه، به بیان دیگر بر حدیث منزلت خدشه وارد کرده است. او گفته است: «حدیث تشبیه شیخین، بر تساوی طرفین در همه امور دلالت ندارد و حدیث منزلت که ارزشش کمتر از حدیث تشبیه شیخین است، همانند آن حدیث، بر مساوی بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) در همه امور دلالت ندارد و تنها دلالت بر استخلاف برای مدینه را دارد، که این استخلاف تنها در علی (علیه السلام) منحصر نمیشود.»[2]
ذهبی که از معاندین سرشناس اهل بیت (علیهم السلام) است، در خصوص حدیث منزلت گفته است: «وَ تَشبيهُه بهاروُن لَيس بأعظَم مِن تَشبِيه أبيبَكر بإبراهيم وَ عيسى وَ تَشبيه عُمَر بِنوح وَ مُوسى فإنَّ هؤلاءِ الأربَعَة أفضَل مِن هاروُن. وَ كل مِن أبيبَكر وَ عُمَر شَبَّهَ بإثنَين لا بِواحِد فَكانَ هذَا التَشبيهِ أعظَم مِن تَشبيه عَليّ...[3] تشبیه علی (علیه السلام) به هارون، از تشبیه ابوبکر به ابراهیم و عیسی، و تشبیه عمر به نوح و موسی، بالاتر نیست. چون آن چهار پیامبر، از هارون برترند. در ثانی هر یک از ابوبکر و عمر با دو پیامبر مقایسه شدند، نه یک پیامبر؛ بنابراین تشبیه شیخین از تشبیه علی (علیه السلام) برتر است.»
ابتدا اشارهای به حدیث تشبیه شیخین داشته باشیم و ببینیم که آیا با حدیث منزلت در تعارض است یا خیر؟
ابوعبيده از عبدالله بن مسعود نقل کرده است: «لَمَّا كَانَ يومُ بَدر، قَالَ رَسُولاللَّه: ما تَقولونَ فِي هَؤُلاء الأَسرَى؟ قالَ أَبو بَكر: يا رَسُولَ اللَّه، قَومُكَ وَأَهلُك، استَبقِهِم، وَاستَأْنِ بِهِم، لَعلَّ اللَّهَ أَن يَتُوبَ عَلَيهِم، قَال عُمر: يا رَسُولَ اللَّه، أَخرَجُوكَ و كَذَّبُوك، قَرِّبهُم فَاضرِب أَعنَاقَهُم... فَخَرجَ عَلیهِم رَسُولُ اللَّه فَقَال: إِنَّ اللَّهَ لَيُلِينُ قُلُوبَ رِجَال فِيه، حَتَّى تَكُونَ أَليَنَ مِنَ اللَّبَن، وَ إِنَّ اللَّهَ لَيَشُدُّ قُلُوبَ رِجَال فِيه، حَتَّى تَكُونَ أَشَدَّ مِنَ الحِجَارَة. وَ إِنَّ مَثَلكَ يَا أَبابَكر كَمَثَلِ إِبرَاهِيمَ، قَال: (فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي، وَ مَن عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ). وَ مَثَلكَ يَا أَبابَكر كَمَثَلِ عِيسَى، قَال: (إِن تُعَذِّبهُم فَإِنَّهُم عِبَادُك، وَ إِن تَغفِر لَهُم فَإِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ). وَ إِنَّ مَثَلكَ يَا عُمَرُ كَمَثَلِ نُوح، قَال: (رَبِّ لا تَذَر عَلَى الأَرضِ مِنَ الكَافِرِينَ دَيَّارًا). و إِنَّ مِثلَكَ يَا عُمَرُ كَمَثلِ مُوسَى، قَال: (رَبِّ اشدُد عَلَى قُلُوبِهِم فَلا يُؤمِنُوا حَتَّى يَرَوا العَذَابَ الأَلِيمَ).[4] در روز جنگ بدر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به برخی از اصحابشان فرمود: نظرتان در مورد اُسراء چیست؟ ابوبکر گفت: اينها قوم تو هستند، نسبت به اينها محبت و نرمش نشان بده، شايد خدا هم بر اينها عنايت کند و توبه کنند. عمر گفت: اين اُسراء کسانی هستند که تو را از مکه بيرون کردند و تکذيبت کردند، آنها را بیاور و گردن بزن... نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و فرمودند: خدا بعضی از قلبها را نرم میکند بهطوری که از شير هم نرمتر و بعضی از قلبها را سخت میکند به قدری که از سنگ هم سختتر است. بعد رو کردند به ابوبکر و به او فرمودند: مثل تو مانند داستان حضرت ابراهيم است، گفت: «خدايا هر کس از من تبعيت کرد، او از من است و هر کس معصيت کرد، تو غفار و رحيم هستی»؛ و همچنين داستان تو مثل داستان حضرت عيسی است که گفته است: «خدایا اگر اين کفار را عذاب کنی، اينها بندگانت هستند و اگر هم اينها را ببخشی، تو خدای عزيز و حکيم هستی». رو کرد به عمر و فرمود: مثل تو مثل حضرت نوح است که گفت: «خدايا در روی زمين يک نفر از کفار باقی نگذار و همه را نابود کن»؛ و همچنین داستان تو مثل داستان حضرت موسی است که گفت: «خدايا اين قوم فرعون را عذاب کن، مادامی که عذاب اليم را نبينند به تو ايمان نخواهند آورد».
اما پاسخ به این اشکالات واهی بسیار واضح است:
اولا: این روایت قابل استناد نیست. چرا که اين حديث از چند جهت مخدوش است؛ هم از نظر رجالی که مرسل و منقطع است و هم از لحاظ دلالی قابل خدشه است، چرا که ابوعبیده از پدرش عبدالله بن مسعود، هیچ روایتی نقل نکرده است.
علاوه بر آن، آنچه که درباره ابوبکر و عمر گفته شده است، از مجعولات و موضوعات بنیامیه است که به منظور مقابله با روایات فضائل حضرت علی (علیه السلام)، نقل شده است. در تایید این سخن، ابنعرفه که از علمای اهلسنت است میگويد: «إنّ أكثر الأحاديث الموضوعة في فضائل الصحابة افتعلت في أيام بنيأُميّة تقرّباً إليهم.[5] اکثر احادیثی که در فضیلت صحابه وارد شده است، در ايام بنی اميه و برای تقرب به آنها جعل شده است.»
ثانیا: بر فرض صحت روایت تشبیه شیخین، این روایت تنها در صدد بیان تشبیه، به لحاظ عفو و بخشش و یا خشم و غضب بر اُسراء است و جهات دیگر را بیان نمیکند. لذا نمیتوان از آن برداشت دیگری داشت.
ثالثا: اگر واقعاً این روایت از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در منزلت ابوبکر و عمر صادر شده باشد، چرا هرگز خلفاء، برای اثبات برتری خود به آن استناد نکردند؟ نه در سقیفه و نه در جای دیگر.
پینوشت:
[1]. الخلفاءالراشدون، مصطفی مراد، دارابن کثیر: ص559
[2]. مختصر منهاج السنة، ابن تیمیه، دارالکتب العلمیة، بیروت: ص435
[3]. المنتقى من منهاج الاعتدال، ذهبی، ج 1، ص 314
[4]. مسند الإمام أحمد بن حنبل، احمد بن حنبل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج6، ص139
[5]. إفادات من ملفات التاريخ - محمد سليم عرفة، مرکز الابحاث العقائدیة: ص 16.
نویسنده: محمد یاسر بیانی
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/07/04 - 17:58
لینک ثابت
سلام علیکم. اجرتون با
bayani
1395/07/08 - 11:51
لینک ثابت
ممنون از بذل و عنایت حضرتعالی
افزودن نظر جدید