نقدی بر سلفیت و سلفیگری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سلفیها معتقدند که باید از صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین، پیروی کرد، زیرا فهم سَلف بر فهم خَلف ترجیح دارد. آنان فهم سلف را مقیاس حق و باطل میدانند. سلفیان، مهمترین دلیلی را که برای مشروعیت سلف، ارائه کردهاند، حدیثی منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است: «خَيْرُ النَّاسِ قَرْنِي، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ يَجِيءُ أَقْوَامٌ تَسْبِقُ شَهَادَةُ أَحَدِهِمْ يَمِينَهُ، وَيَمِينُهُ شَهَادَتَهُ.[1] بهترین مردم (مردمان) قرن من هستند؛ سپس کسانیکه در پی ایشان میآیند، و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند، پس از ایشان مردمانی میآیند، که گواهی هر یک سوگندشان، و سوگند هر کدام، گواهیشان را نقض میکند.»
سلفیان با تکیه بر این حدیث، دوران هر کدام از این سه گروه را، صد سال تخمین میزنند، که مجموعاً بالغ بر سیصد سال میشود. ابنتیمیه و پیروان فکری او با استناد به این حدیث، سیصد سال اول اسلام را ملاک حق و باطل شمرده و آنچه در این دوران انجام گرفته است را کامل میپذیرند و بر آن صحه میگذارند. این در حالی است که بر سخن سلفیان چند نقد وارد است.
اولا: «قرن» در لغت عرب به خلاف اصطلاح معاصر به معنی «صد سال» نیست، بلکه به معنی جمعیتی است که در یک زمان با هم زندگی میکنند و سپس جمعیتی دیگر جای آنها را میگیرند. قرآن مجید کلمه «قرن» را در همین معنا بهکار برده است. بنابراین تفسیر حدیث «خیرالقرون» به سیصد سال، هیچ پایه و اساسی ندارد و اصطلاح امروز، نمیتواند قرینه بر تفسیر حدیث باشد.[2]
ثانیا: بر فرض که بپذیریم، مقصود همان سیصد سال اول است. اکنون از سلفیه میپرسیم: چگونه مردمان آن زمان را شریفترین مردم میدانید، در حالیکه فِرقههایی همچون خوارج، مرجئه، قدریه، معتزله که از نظر شما فِرق باطل هستند، در همین سه قرن، پدید آمدهاند.[3]
ثالثا: اگر بناست به فهم و درک «سلف صالح» در سه قرن اول اسلام مراجعه شود، چرا فهم اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) و سخنان آنان، میزان حق و باطل نباشد.[4] زیرا به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اهل بیت همتای قرآن قرار داده شدهاند: «اما بعد! ای مردم من بشری هستم و نزديك است فرستادهی پروردگارم بيايد و دعوت او را اجابت كنم و من در ميان شما، دو چيز گرانمايه به يادگار میگذارم، نخست كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است، پس كتاب خدا را بگيريد، و به آن تمسك جوئيد، سپس فرمود و اهل بيتم را به شما توصيه میكنم، كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه میكنم كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه میكنم، كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد.»[5]
پینوشت:
[1]. بخاري، محمّد بن اسماعيل (م 256)، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422هـ. ق، ج3، ص171.
و با کمی اختلاف در متن روایت: مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت، باب فضائل الصحابه، بی تا، ج7، ص185
[2]. خبرگزاری دانشجویان ایسنا، هشت پرسش آیت الله سبحانی از سلفیه، کدخبر: 92052011156، تاریخ انتشار: 20/مرداد/1392
[3]. همان.
[4]. برتری فهم معصوم بر سلف.
[5]. «أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَ رَسُولُ رَبِّي فَأُجِيبَ، وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ" فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي.» نيشابوري، مسلم بن حجّاج (261)، المسند الصحيح المختصر، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بي تا، ج4، ص1873.
نویسنده: مجتبی محیطی
افزودن نظر جدید