بهائیان معتقدند: قرآن دلیل معجزه را ردّ کرده است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فطرت انسان اقتضا میکند مدعی نبوت ادلهای مانند معجزه، برای اثبات مدعای خود بیاورد تا مردم تسلیم دعوت او شوند. لذا از آنجا که میرزا حسینعلی نوری معجزهای نداشته، بهائیان برای رفع این چالش بزرگ، معجزه را بیاعتبار و حتی مخالف عقل میدانند.[1]
آنها برای توجیه کلام خود در معتبر نبودن معجزه مطالبی را بیان کردهاند از جمله اینکه: معجزه دلیل بر حقانیت انبیاء نیست،[2] و یا اینکه معجزه دلیل و حجت برای حاضرین است [3] و نیز میگویند: پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) برای اثبات رسالت خود از معجزه استفاده نکرده است [4] که قبلاً به آنها پرداخته شد. توجیه دیگری را ابوالفضل گلپایگانی با استناد به چند آیه قرآن،[5] آورده و میگوید: در قرآن دلیل معجزه ردّ شده است.
«در مواضع کثیر دلیلیت معجزه را ردّ فرموده و در هر موضع که از آن حضرت معجزهای میطلبیدند... میگفتند ایشان را به کفایت کتاب و کافی نبودن معجزات و مهلک بودن خوارق عادات اسکات نموده».[6]
او برای اثبات سخن خود به این آیه، استناد میکند: «وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْويفاً؛ [اسراء/59] باز نداشت ما را از فرستادن معجزات إلا به سبب این که پیشینیان تکذیب کردند آن را چنان که ناقه را به ثمود آشکار کردیم و به او ظلم کردند و ما نمیفرستیم معجزات را إلّا برای تخویف و انذار.»
وی نتیجه میگیرد که بر اساس آیه قرآن، چون معجزه مورد تکذیب واقع میشود حجت ندارد.
در پاسخ باید گفت: در این آیه، درخواست انسانهای بهانه جویی رد شده است که ایمان نمیآورند، اما برای به ستوه آوردن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و عاجز کردن خداوند متعال تقاضای معجزه میکنند، لذا در پاسخ آنها میفرماید: «وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ؛[اسراء/59] هیچ چیز مانع نبود که این معجزات را بفرستیم جز این که پیشینیان آن را تکذیب کردند».
در واقع این آیه بیان میکند معجزاتی که دلیل صدق پیامبر است به قدر کافی فرستاده شده، ولی معجزات پیشنهادی شما چیزی نیست که با آن موافقت شود، چرا که پس از مشاهده، باز هم ایمان نخواهید آورد. اگر سؤال شود به چه دلیل؟ در پاسخ گفته میشود چرا که امتهای گذشته نیز شرایط مشابه شما داشتند و با چنین پیشنهادهایی بهانهجویی کردند و ایمان نیاوردند.
سپس قرآن برای اینکه سبب عدم فرستادن معجزات دیگر، کاملاً روشن شود به جریان ناقه ثمود اشاره میکند و میفرماید: با این که خودشان درخواست این معجزه را کرده بودند، ایمان نیاوردند و بر آن ناقه ستم کردند و او را به قتل رساندند.[7]
«آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً؛[اسراء/59] ما به ثمود ناقه دادیم که روشنگر بود.»
و در پایان آیه، خداوند هدف از معجزه را بیان داشته و میفرماید: « وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْويفاً؛[اسراء/59] ما آیات و معجزات را جز برای تخویف مردم و اتمام حجت نمیفرستیم.»
یعنی هدف از معجزه، اتمام حجت بر کافران است نه تسلیم پیامبر در مقابل بهانهجوییها.
حاصل آنکه: این دسته از آیات بیانگر لجاجت و سرسختی عدهای در مقابل آیات الهی است نه زیر سؤال بردن حجیت معجزه. اگر آیات دلیلیت معجزه را رد کرده بود با انکار یک قوم نباید برای اقوام بعد، معجزهای ظاهر میشد، در حالی که تمام پیامبران با وجود تکذیب برخی از افراد، باز معجزات زیادی آوردهاند و به انکار لجوجان اعتنایی نکردهاند. پس این آیات در پی رد دلیلیت و حجیت معجزه نیست، وگرنه آوردن معجزه برای اقوام بعدی که احتمال تکذیب معجزه از سوی آنان وجود دارد، کار عبثی خواهد بود و خداوند کار عبث انجام نمیدهد. در نتیجه ظاهر شدن معجزه توسط پیامبران دلیل بر حجیت معجزه است.
از سوی دیگر همیشه در برابر دعوت پیامبران گروهی متعصب و لجوج به بهانهجوئی و کارشکنی برخاستهاند و گروهی پاکدل ایمان آوردهاند، چنان که تمامی ساحران با دیدن معجزه حضرت موسی به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردهایم».[8] دلیل ایمان آوردن ساحران آن بود که دریافتند کار موسی (اژدها شدن عصا)، سحر و جادو نیست بلکه معجزهای الهی است و به همین دلیل در مقابل تهدیدهای فرعون که میگفت: «دست و پاهایتان را قطع میکنم و شما را از تنه نخلها به دار میآویزیم تا بدانید مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است»[9] ترسی به دل راه ندادند و با اعتقاد راسخ و اطمینان قلب گفتند: «قالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلي ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا؛[طه/72] سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که بر ما آمده، مقدم نخواهیم داشت، هر حکمی میخواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا میتوانی حکم بکنی».
پینوشت:
[1]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: معجزه از دیدگاه بهائیان
[2]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: معجزه در بهائیت، دلیل بر حقانیت انبیاء نیست!
[3]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: معجزه در بهائیت، دلیل و حجت برای حاضرین است!
[4]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: شبههی بهائیان در خصوص معجزات پیامبر (ص)
[5]. سورهی مبارکهی انعام، آیهی 109؛ سورهی مبارکهی اسراء، آیهی 59.
[6]. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، ازبکستان: بینا، بیتا، ص 80.
[7]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج 12، ص 170.
[8]. سورهی مبارکهی طه، آیهی70.
[9]. همان/71.
افزودن نظر جدید