بدعت بزرگان وهابی در مشروعیت بخشی به حاکمان سعودی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نصب حاکم در فقه اهل سنت، همیشه دارای بحثها و اختلافات بسیاری بوده است. طیف وسیعی از نظرات در باب شرایط خلیفه، در کتب فقهی اهل سنت، میتوان مشاهده کرد، اما شیوه بزرگان وهابی در حکومت آل سعود، در مشروعیت بخشی به این حکومت، بدعتی خطرناک است. از نظر هر انسان آزادهای پذیرش این امر ممکن نیست. سوای این اشکالات از نظر فقهای اهل سنت، تایید این حکومت مردود است.
نصب حاکم از دیدگاه بزرگان وهابی
از نظر وهابیت نصب حاکم، به دو طریق امکانپذیر است:
1. از شیوه انتخاب: اهل حل و عقد کسی را به رهبری انتخاب کنند، این شیوه بسیار کم اتفاق افتاده و محدود به خلفای راشدین میشود.
2. امامت بالغلبة: هر کس به زور به حکومت رسید، حکومتش مشروع است. از آن به حکومت بالغلبه، تعبیر میشود.
در شیوه دوم شخص حاکم، وقتی استقرار یافت و مخالفان خود را از بین برد، امام خواهد بود و اطاعتش واجب شرعی و خروج بر او حرام است. هر چند وهابیت بر اساس روایات، شرایطی برای حاکم برشمردهاند، و بهترین راه تعیین حاکم واجد شرایط را، بیعت اهل حل و عقد میشمارند، در عین حال اگر کسی بهزور نیز حکومت را بهدست آورد، اطاعت از او وجب است.[1]
محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه ضاله وهابیت میگوید: «همه امامان مذاهب میگویند که هر کس در سرزمینی غلبه کرد، حکم امامت در همه چیز برای اوست و اگر چنین نباشد، دنیا برقرار نمیماند.»[2]
شیخ صالح بن فوزان از بزرگترین مفتیان وهابی معاصر میگوید: «کسانیکه به دلیل وجود بانکهای ربوی و منکرات زیاد، دعوت به کنار گذاشتن حاکم میکنند، به تفرقه و گمراهی دعوت میکنند و نباید به سخنشان گوش کرد، چرا که به باطل، منکر و شر و فتنه دعوت میکنند و وجود منکرات در سرزمین، موجب حکم به کفر حاکم نمیشود. خروج برحاکم، منحصر بر قیام مسلحانه نیست، بلکه هرگونه سخنی که موجب تنقیص حاکم و تهییج مردم بر خروج بر او شود، نوعی خروج است.»[3]
با مطالعه کتابهای معتبر تاریخی درباره تاریخ آل سعود، مانند تاریخ ابن بشرو، تاریخ ابن غنام، گذشتهای سراسر جنگ و خونریزی و قتل مسلمانان را میبینیم. قتل مسلمانان با نام دین و به بهانهی شرک و مشرک بودن مسلمانی که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسل و از وی استغفار نزد خداوند را خواسته است.
بزرگان وهابی همواره نقش مشروعیت بخشی به آل سعود و خونریزیها و فسادهای آنها را داشتهاند، جایگاه حاکم نزد وهابیت بسیار مقام بالایی است. مسلمانان در هر شرایط، باید از او اطاعت کنند و بر او اعتراض وارد نکنند. در آیین وهابیت حق حاکم شرعی، شنیدن فرامین و اطاعت کردن از او در سختی و آسانی و اموری است که به دلخواه یا اکراه بوده، هرچند حق مردم را ندهد. همچنین از حقوق او خیرخواهی و پشتگرمی و یاری دادن حاکم بر خیر است. خیرخواهی برای حاکمان باید مخفیانه بیان شده، با لحنی آرام باشد، و با نرمی و ملایمت به نصیحت آنها بپردازد.[4]
شیخ صالح آل الشیخ، ولایت اختیاری را فقط برای سه خلیفه اول و معاویه و موارد معدودی در تاریخ که عمومیت و بروز و ظهور نیافته، برشمرده است و طبعاََ حکومت آل سعود را همانطور که هست، ولایت اجبار و غلبه با شمشیر میداند.[5]
پینوشت:
[1]. شیخ صالح آل شیخ، العقیده شرح الاصول الثلاثة، ج13، ص323، بیجا، بینا، بیتا.
[2]. عبدالرحمن بن محمد، الدرر السنیة فی الاجوبة النجدیة، ج9، ص5، چاپ پنجم، بیجا، بینا، 1416.
[3]. خالد بن عبدالرحمن الجریسی،فتاوی علماء بلد الحرام، چاپ هشتم، ریاض، 1429ق.، ص254
[4]. فتاوی اللجنة الدائمه للبحوث العلمیة و الافتاء، ج23، ص397، عربستان، دارالعاصمة، الطبعةالاولی، 1426.
[5]. شیخ صالح آل شیخ، العقیدة شرح الاصول الثلاثه، ج13، ص323، همان.
افزودن نظر جدید