من یظهره الله کیست
گفته شد که باب ظهور كسي را كه از او به « من يظهره الله» تعبير ميكرد، بشارت داده، و او را اشرف و اعظم از خود شمرده، و تصريح كرده است كه كمالدين «بيان» در ظهور اوست حال جای این پرسش باقی است که کدام یک از کسانی که بعد از باب در مقام جانشینی او قرار گرفتند من يظهره الله موعود باب بود ؟
اسناد تأييد شده و موجود باقي مانده از سيد علي محمد باب روشن کننده اين موضوع است که وي براي من يظهره الله خصوصياتي را ذكر مينمايد كه نه ميرزا حسينعلي و نه دو تن دیگر هيچ كدام واجد شرایطی که باب عنوان کرده نيستند زیرا باب :
اولاً : موعد ظهور من يظهره الله، صريحاً در باب هفدهم از واحد دوم کتاب بيان فارسي چنين تعيين شده است:
«اگر در عدد غياث ظاهر گردد و کل داخل شوند احدي در نار نمي ماند و اگر الي مستغاث رسد و کل داخل شوند احدي در نار نمي ماند الا آنکه کل مبدل مي گردد به نور»
بنا بر آنچه به نقل از بیان گفته شد من یظهره الله باید 2001 سال بعد از باب ، به عدد مستغاث یا 1511 سال به عدد غیاث ظهور کند ( 1)و آيين بيان تا زمان ظهور من یظهره الله تداوم خواهد داشت ، بنا بر اين باب مبشر کسی که به این زودی ظهور خواهد کرد نبوده است و بابيان هرگز منتظر كسي كه ايين جديدشان را در يك دوره كوتاه تمام شده تلقي کند و انرا مقدمه ادعاي خود قراردهد نبوده اند
ثانیاً : جانشین باب بایستی کسی باشد که کتاب ناتمام باب یعنی بیان را به اتمام رساند
بر همين اساس ميتوان با قاطعيت اعلام کرد که هيچ رابطه اي بين باب و ميرزا حسينعلي نوري بهاالله وجود نداشته بلكه مهم ترين آورده باب «بيان» توسط او منسوخ شد و از گردونه عمل خارج گردید
باب و بهاءالله حتي باهم ديدار هم نکرده اند در کواکب الدريه که متن آن به تأييد عبدالبهاء نيز رسيده است آمده که : حضرت بهاءالله باحضرت نقطه اولي( 2) قطعيا ملاقات نفرموده اند. (3 )
آن زمان يحيي بيش از نوزده سال نداشت ، ميرزا حسينعلي برادرش که 14 سال از او بزرگتر بود به نمايندگي او زمام کارها را در دست گرفت و رفته رفته فضا را به نفع خود تغيير داد تا در نهايت توانست ازل را کنار زده و خود رهبري فرقه را برعهده بگيرد ، عزیه خواهر مشترک میرزا یحیی و میرزا حسینعلی درباره کلاهی که میرزا حسین علی بر سر میرزا یحیی گذاشت چنین می نگارد :
سالها آنحضرت را در حبس محترم نگهداشته تا وقتيکه به معاونت جنود جور و فساد کارش نضجي گرفته و از بذل مال ميرزا موسي پسر حاجي ميرزا هادي جواهري مرامش قوامي يافته جهرا لواي مخالفت افراشته و بذر فتنه و فساد و شقاق و نفاق در اراضي نفوس عالي و داني کاشته تا آنقدري که دستش مي رسيد از قوه به فعل آورده از قدح و ذم و شتم و طعن و لعن و تهمت و افترا هاي گوناگون و قطع نان وآب و منع آمد و شد اصحاب بجا آورد و در نهايت درجه شدتي که براي محبوسين معمول است ايشان در حق حضرت ثمره بمنصه ظهوررسانيدند ...(4 )
تصميم بهاءالله براي رهبري فرقه تصميمي بود که از مدتها پيش در ذهن او جولان ميکرد از همان ايام که به اتهام مشارکت در قتل شاه در زندان بسر مي برد قصد رياست بر گروهک بابي را درسر مي پرورانيد او در لوح ابن ذئب مي نويسد :
در ايام و ليالي در سجن مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب بابي تفکر مينموديم و بعد اين مظلوم اراده نمود که بعد از خروج از سجن بتمام همت در تهذيب آن نفوس قيام نمايد. (5 )
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1.بیان ، باب سادس از واحد ثانی
2.حضرت اولي،نقطه اولي مبشر و ... از القاب سيدعلي محمد شيرازي است.
3.كواكب الدريه.قاهره.مطبعه سعادت. 1923م0جلد اول صفحه 96
4.تنبيه النائمين ، عزيه خانم نوری ، ص21
5.لوح شيخ محمد تقي مجتهد اصفهاني (لوح شيخ نجفي) ، لانگهاين 138 بديع، ص 15
افزودن نظر جدید