بررسی روایت طلوع طالع مشرق، در اثبات قائمیت

  • 1395/02/25 - 23:42
سران بهائی دست به تحریف برخی روایات مهدویت زدند تا از این طریق، برای ادعای باطل رهبران خویش مستندی بجویند. از جمله این روایات، روایت حضرت‌علی (علیه‌السلام) است. گلپایگانی این روایت را پیش‌بینی حضرت‌علی (علیه‌السلام)، نسبت به ظهور باب و بهاء می‌داند. اما چهار اشکال اساسی به این مغالطه وارد است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اقدامات مبلّغان و برجستگان بهائی، برای اثبات حقانیت آئین خود، تحریف روایات پیرامون مهدویت است. آن‌ها با تحریف و تفسیر این روایات به صورت دلخواه خود، نه بر اساس واقع، سعی دارند روایات مربوط به موضوع مهدویت را به سران خود نسبت دهند و ایشان را موعود اسلام بنامند.
از جمله‌ی این روایات، روایت حضرت علی (علیه‌السلام) است، ایشان در خطبه‌ای چنین فرمودند: «وَلَعَمرِی أن لَو قَد ذَابَ ما فِی أیدِیهِم لَدَنا التَّمحیصُ لِلجَزاءِ وَ قَرُبَ الوَعدُ و انقَضَتِ المُدَّةُ و بَدَأ لَکُمُ النَّجمُ ذُو الذَّنبِ مِن قَبلِ المَشرِقِ ولاحَ لَکُمُ القَمَرُ المُنیرُ فإذا کانَ ذَلِکَ فَراجِعُوا التُّوبَةَ وَاعلَمُوا أنَّکُم إنِ اتَبَعتُم طالِعَ المَشرِقِ سَلَکَ بِکُم مَناهِجَ الرَّسُول (صَلّی‌الله‌عَلیه و آلِه) فَتَداویتُم مِنَ الصَّمَمِ و البَکَمِ... [1]؛ و به جانم قسم، هرگاه حکومت از دست بنی‌اُمیه خارج شود، امتحان برای جزاء و وعده نزدیک می‌شود و مدت به انتها می‌رسد و برای شما ستاره دنباله‌دار از طرف مشرق ظاهر می‌گردد و ماه نورانی آشکار می‌شود؛ پس هرگاه چنین شد، به توبه بازگردید و بدانید که اگر شما طلوع‌کننده از مشرق را پیروی نمائید، شما را به روش رسول خدا می‌برد و در نتیجه، از کوری و کری و گنگی شفا می‌یابید...».
مبّلغ بزرگ بهائیت، ابوالفضل گلپایگانی، این روایت را از جمله احادیث صریح می‌داند که دلالت می‌کند که مطلع دو نَیّر أعظم (یعنی باب و بهاء)، بلاد شرقیه و محل بلند شدن ندای قائمیت، مکه معظمه و محل قیام و ارتفاع ظهور ثانی، مدینه منوره، عکّا و أراضی مقدسه سوریه است.[2] در ادامه به نقد و بررسی این ادعا می‌پردازیم.
اول: منظور از ستاره دنباله‌دار مشرق، همان ستاره‌ی آسمانی است (که در روایات از آن، به عنوان یکی از نشانه‌های ظهور نام برده‌اند) نه سران بهائی؛ تازه اگر هم مقصود از آن ستاره، قائم باشد، مراد حضرت مهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه) است و ربطی به سران بهائی ندارد. به علاوه گلپایگانی از عَمد، کلمه «ذوالذَّنب» را از روایت حذف کرده تا آن را به دلخواه خود ترجمه کند.
دوم: جمله‌ی «سَلَکَ بِکُم مَناهِجَ الرَّسُول» که در روایت ذکر شده، با مدعای بهائیت تفاوت دارد، چرا که مقصود از این جمله این است که روش و هدف قائم، بر اساس دین پیامبر اسلام است نه اینکه خود دین جدیدی بیاورد.
سوم: جمله «فَتَداویتُم مِنَ الصَّمَمِ و البَکَمِ» هم بطلان ادعای سرانشان را برملا می‌کند، چرا که در این جمله گفته شده، قائم کری و کوری و لالی (اصطلاحی) را از بین خواهد برد؛ پس چگونه است که با گذشت نزدیک به دویست سال از ادعای قائمیت علی‌محمد شیرازی (باب)، تغییری در وضع مردم حاصل نگشته، بلکه حتی ظلم و فساد نیز گسترش یافته است!
چهارم: در روایت آمده چنین وضعی پس از بنی‌اُمیه شکل خواهد گرفت، یعنی پس از سال 132، در حالی که سران بهائی در سال 1260 ظاهر شدند. بنابراین می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که اگر منظور در روایت اشاره به شخص خاصی باشد، آن شخص امام صادق (علیه‌السلام) است و شاید اصلاً به مسأله‌ی مهدویت هم مربوط نباشد، چه رسد به سران گمراه بهائی.

پی‌نوشت:

[1]. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، بی‌تا، ج 8، ص 66؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج 31، ص 557.
[2]. ابولفضل گلپایگانی، فرائد، نسخه الکترونیکی، ص 60.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.