تناقض‌گویی بهاء و عبدالبهاء

  • 1395/01/27 - 18:21
آن‌قدر تناقض در گفته‌های سران بهائیت وجود دارد که از شمارش خارج است. لذا یک بهائی معتقد، برای فهم درست آموزه‌های به اصطلاح مقدس خود، متحیر می‌ماند که به کدام آنها عمل کند. به عنوان نمونه، بهاء به مردم نسبت جهالت می‌دهد و و عبدالبهاء معتقد است نباید به مردم نسبت جهالت داد یا اینکه بهاء معتقد است که با عقل نمی‌توان به عرفان رسید ولی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_  بهاء می‌گوید: هركس بهائي نشود، در زمره‌ی جاهل‌ترين مردم است، حتي اگر به همه‌ي علوم احاطه داشته ‌باشد: «اگر نفسي اليوم به جميع علوم ارض احاطه نمايد و در كلمه بلي توقّف كند، لدي الحقّ مذكور نه و از اجهل ناس محسوب». [1]
عبدالبهاء می‌گوید: نبايد به مردم، نسبت جهالت داد: «تعاليم الهیه در اين دور نوراني چنين است كه نبايد نفوس را توهين نمود و به جهالت نسبت داد كه تو نداني و من دانم، بلكه بايد به جميع نفوس به نظر احترام نظر كرد و در بيان و دلالت به طرز تحرّي حقيقت مكالمه نمود كه بيائيد مسائلي چند در ميان است تا تحرّي حقيقت نمائيم و ببينيم چگونه و چسان است، مبلّغ نبايد خويش را دانا و ديگران را نادان شمرد.» [2]
بهاء می‌گوید: با عقل نمي‌توان به عرفان الهي رسيد: «بدان اليوم آن چه به عقلت رسيده و برسد يا به عقول فوق تو و دون تو ادراك شود، هيچ يك ميزان معرفت حق نبوده و نخواهد بود.» [3]
عبدالبهاء می‌گوید: با برهان‌هاي عقلي به عرفان الهي برسيد: «اگر عرفان الهي خواهي... به براهين عقلي و نقلي مراجعت كن.» [4]
بهاء می‌گوید: بدون چون و چرا و مقايسه، كلام مرا بپذيريد: «هيچ لذتي اعظم‌تر در امكان خلق نشده كه كسي استماع نمايد آيات آن را و بفهمد مراد آن را و لم بم (چون و چرا) در حق كلمات آن نگويد و مقايسه با كلام غير او نكند.» [5]
عبدالبهاء می‌گوید: «نفوسي‌كه منصفند، فحص مي‌كنند، تحقيق و تدقيق مي‌كنند، همان فحص و تدقيق سبب هدايت آن‌ها مي‌شود... مي‌گويند: مي‌رويم، مي‌بينيم و تحرّي حقيقت مي‌نمائيم.» [6]
با توجه به تناقضات موجود در فرمایشات بهاء و عبدالبهاء، بهائیان متحیر می‌مانند و نمی‌دانند کدام حرف را بپذیرند؟ حرف پیامبرشان برایشان حجت است یا حرف جانشین‌اش؟!

پی‌نوشت:
[1]. حسينعلي نوري، اقتدارات و چند لوح ديگر، بي‌جا، بي‌نا، ص111.
[2]. عبدالبهاء، مكاتيب، مصر: مطبعه كردستان العلميه (ناشر فرج الله ذكي الكردي)، 1328 ق، ج 1، ص 355.
[3]. حسينعلي نوري، بديع، تهران: بي‌نا، بي‌تا، ص 286.
[4]. عبدالبهاء، مكاتيب، مؤسسه‌ی ملي مطبوعات امري، 134 بديع. ج 8، صص 119 و 120.
[5]. حسينعلي نوري، بديع، تهران: بي‌نا، بي‌تا، ص 145.
[6]. عبدالبهاء، مكاتيب، مصر: مطبعه كردستان العلميه (ناشر فرج الله ذكي الكردي)، 1340 ق، ج 1، ص 189.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.